ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب در پی درگذشت حجتالاسلام محتشمیپور
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی درگذشت روحانی مجاهد حجتالاسلام سیدعلیاکبر محتشمیپور را تسلیت گفتند. بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
درگذشت روحانی مجاهد جناب حجت الاسلام آقای سید علیاکبر محتشمی رحمةاللهعلیه را به خاندان مکرم ایشان تسلیت عرض میکنم. فعالیتهای مبارزاتی آن مرحوم که به خدمات انقلابی ایشان در دوران جمهوری اسلامی و مسئولیتهای مهم و آنگاه به جانبازی بر اثر اقدام تروریستی دشمنان منتهی شد، سابقه ارزشمند و افتخارآمیزی است که مشمول تفضّلات الهی و ذخیره اُخروی برای ایشان خواهد بود انشاءالله.از خداوند متعال رحمت و مغفرت برای آن مرحوم و صبر و سکینه برای بازماندگان محترم مسألت میکنم.
سیدعلی خامنهای، ۱۷ خرداد ۱۴۰۰
بسمالله الرحمن الرحیم
درگذشت روحانی مجاهد جناب حجت الاسلام آقای سید علیاکبر محتشمی رحمةاللهعلیه را به خاندان مکرم ایشان تسلیت عرض میکنم. فعالیتهای مبارزاتی آن مرحوم که به خدمات انقلابی ایشان در دوران جمهوری اسلامی و مسئولیتهای مهم و آنگاه به جانبازی بر اثر اقدام تروریستی دشمنان منتهی شد، سابقه ارزشمند و افتخارآمیزی است که مشمول تفضّلات الهی و ذخیره اُخروی برای ایشان خواهد بود انشاءالله.از خداوند متعال رحمت و مغفرت برای آن مرحوم و صبر و سکینه برای بازماندگان محترم مسألت میکنم.
سیدعلی خامنهای، ۱۷ خرداد ۱۴۰۰
صابر کاظمی، بازیکن جوان تیم ملی والیبال در گفتوگو با «ایران»:
ما ایران هستیم و همه تیمها از ما میترسند
محمد محمدی سدهی/ دومین هفته از مسابقات لیگ ملتهای والیبال 2021 برگزار شد و تیم ملی موفق شد در این هفته تیمهای کانادا، ایتالیای میزبان و بلغارستان را شکست دهد. نکته قابل توجه در این دوره از مسابقات حضور پررنگ جوانان در تیم ملی و استفاده ولادیمیر آلکنو، سرمربی روس تیم ملی والیبال از این بازیکنان جوان است. البته در این بین بازیکنان جوان هم با عملکردشان پاسخ اعتماد آلکنو را بهخوبی دادهاند. یکی از این جوانان صابر کاظمی، بازیکن 22 ساله تیم ملی است. بازیکنی که در دیدار با ایتالیا و کانادا بهعنوان امتیازآورترین بازیکن زمین معرفی شد.
صابر کاظمی، بازیکن جوان تیم ملی والیبال در خصوص این دوره از مسابقات لیگ ملتها به خبرنگار «ایران» گفت: «امسال مسابقات لیگ ملتها همان گونه که فکرش را میکردیم از سطح بسیار بالایی برخوردار است و همه تیمها با ترکیب اصلی خود به ایتالیا آمدهاند. قطعاً تیمها برای حضور در این مسابقات برنامه خاص خود را دارند که یکی از این برنامهها رسیدن به مرز آمادگی برای کسب نتیجه در المپیک توکیو است؛ مسابقاتی که برای همه تیمها پراهمیت و خاص محسوب میشود و همه تیمها تشنه رسیدن به سکوی المپیک هستند.» او در خصوص کسب عنوان امتیازآورترین بازیکن در بازی با ایتالیا و کانادا این گونه صحبت کرد: «اینکه توانستم در بازی با این دو تیم امتیاز آورترین بازیکن شوم بسیار خوشحالم و این را مدیون بازیکنان تیم هستم که در این راه به من کمک کردند. یکی از نکات اصلی در والیبال آنالیز بازیکنان است و قطعاً در ادامه مسیر تیمهای دیگر بازیهای من را آنالیز خواهند کرد و من را خواهند شناخت اما این موضوع هیچ تأثیری روی کیفیت بازیهایم نخواهد داشت. میخواهم بازی به بازی اشتباهات کمتری داشته باشم و هر بازی کاملتر از بازی گذشته خواهم شد.»
شماره یازده تیم ملی والیبال اظهار داشت: «ایتالیا را خیلی خوب آنالیز کرده بودیم و میدانستیم که آنها بازیکنان جنگندهای دارند اما ما توانستم با سرویسها و اسپکهای خوب غافلگیرشان کنیم. پیروزی مقابل میزبان مسابقات بسیار لذت بخش بود و توانستیم که این تیم را خیلی خوب شکست دهیم. در کل با پیروزی مقابل تیمهای کانادا، ایتالیا و بلغارستان هفته خوبی را پشت سر گذاشتیم و تلاش میکنیم که این روند را تا پایان مسابقات ادامه دهیم. هرچند کار سختی در پیش داریم اما تلاشمان را میکنیم که نتیجه بگیریم.» پشت خط زن تیم ملی والیبال در خصوص بازیهای سخت تیم ملی مقابل تیمهای امریکا، لهستان، برزیل و... در هفتههای پیش رو گفت: «ما بازی به بازی فکر میکنیم و هفته به هفته جلو میرویم. این درست که بازیهای سختمان باقی مانده اما تلاشمان این است که همانند هفته دوم رقبا را شکست دهیم. هفته دوم هم برای ما هفته سختی بود و تیمهای کانادا، ایتالیا و بلغارستان هم رقبای سرسختی بودند اما ما ایران هستیم و همه تیمها از ما حساب میبرند و میترسند.»
بازیکن 22 ساله تیم ملی والیبال با اشاره به اعتماد آلکنو به بازیکنان جوان افزود: «سرمربی تیم حساب ویژهای روی جوانان باز کرده و خداروشکر تا الان توانستیم جواب این اعتماد را بدهیم. تیم ما بازیکنان جوان خوبی دارد که این بازیکنان جوان در کنار بازیکنان باتجربه شکل میگیرند. والیبال ایران پتانسیل بالایی دارد و در لیگمان بازیکنان جوان دیگری هم هستند که لیاقت پوشیدن پیراهن تیم ملی را دارند. داشتن این همه بازیکن جوان برای هر کشوری غنیمت است. بازیکنان جوان باید در شرایط بازی قرار بگیرند و باید از تجربیات بزرگانمان استفاده کنیم.»
او در خصوص حضور تیم ملی روی سکوی لیگ ملتها این گونه صحبت کرد: «حقیقتاً شرایط برای قهرمانی همه تیمها یکسان است و همه تیمها میتوانند روی سکو بروند. ما هم شرایط خوبی داریم و روز به روز در حال پیشرفت هستیم. 6 بازی در لیگ ملتها برگزار کردیم و خوشبختانه در حال حاضر هم در جایگاه ششم قرار داریم و حتی میتوانیم در جایگاه بهتری هم قرار بگیریم.»
شماره یازده تیم ملی والیبال با اشاره به این موضوع که تیم ملی دو سالی بود که هیچ اردویی برگزار نکرد، اظهار داشت: «ما بدون بازی تدارکاتی در مسابقات حاضر شدیم و این موضوع باعث شد تا در 2 بازی اول مقابل ژاپن و روسیه نتوانیم بازی مورد نظرمان را انجام دهیم اما همانطور که دیدید توانستیم در ادامه نتایج بهتری بگیریم و سایر رقبا را شکست دهیم. در حال حاضر هم شرایط بهدلیل کرونا چندان مناسب نیست اما خوشبختانه در اینجا پروتکلهای بهداشتی بهخوبی رعایت میشود. ما المپیک را در پیش داریم که مهمتر از این مسابقات است و تلاش میکنیم تا با رسیدن به مرز آمادگی در جام ملتها، به المپیک برویم.»
بــــرش
جایگاه شماره 10 والیبال ایران در خطر
امیر غفور که در سالهای اخیر یکی از کلیدیترین بازیکنان تیم ملی والیبال بوده، بعد از قرار گرفتن در ترکیب اصلی ایران در بازی نخست لیگ ملتهای 2021 برابر ژاپن، یکی، دو بازی را به دلیل سرماخوردگی و بعد از آن هم به دلیل آسیبدیدگی از ناحیه کتف از ترکیب دور ماند. به گزارش ورزش سه، با اینکه پزشک تیم ملی در هفته دوم تأکید داشت که غفور مشکلی برای بازی کردن ندارد اما شماره 10 تیم ملی با نظر آلکنو حتی در لیست 14 نفره هم قرار نگرفت و از روی سکوها شاهد سه برد متوالی همبازیانش بود. در غیاب امیر غفور اما صابر کاظمی از یک طرف و بردیا سعادت از طرف دیگر حسابی در پست پشت خطزن درخشیدند. این دو بازیکن جوان که همپستی امیر غفور به حساب میآیند، تا اینجای مسابقات توانستند خودشان را به عنوان پدیده مطرح کنند و عملکردشان تحسین خیلی از کارشناسان را در پی داشته است. باید دید غفور در هفته سوم لیگ ملتها میتواند به ترکیب اصلی تیم ملی برگردد یا خیر اما به هر حال این مصدومیت بدموقع کار شماره 10 تیم ملی را حتی برای قرار گرفتن در لیست نهایی المپیک توکیو سخت کرده است.
صابر کاظمی، بازیکن جوان تیم ملی والیبال در خصوص این دوره از مسابقات لیگ ملتها به خبرنگار «ایران» گفت: «امسال مسابقات لیگ ملتها همان گونه که فکرش را میکردیم از سطح بسیار بالایی برخوردار است و همه تیمها با ترکیب اصلی خود به ایتالیا آمدهاند. قطعاً تیمها برای حضور در این مسابقات برنامه خاص خود را دارند که یکی از این برنامهها رسیدن به مرز آمادگی برای کسب نتیجه در المپیک توکیو است؛ مسابقاتی که برای همه تیمها پراهمیت و خاص محسوب میشود و همه تیمها تشنه رسیدن به سکوی المپیک هستند.» او در خصوص کسب عنوان امتیازآورترین بازیکن در بازی با ایتالیا و کانادا این گونه صحبت کرد: «اینکه توانستم در بازی با این دو تیم امتیاز آورترین بازیکن شوم بسیار خوشحالم و این را مدیون بازیکنان تیم هستم که در این راه به من کمک کردند. یکی از نکات اصلی در والیبال آنالیز بازیکنان است و قطعاً در ادامه مسیر تیمهای دیگر بازیهای من را آنالیز خواهند کرد و من را خواهند شناخت اما این موضوع هیچ تأثیری روی کیفیت بازیهایم نخواهد داشت. میخواهم بازی به بازی اشتباهات کمتری داشته باشم و هر بازی کاملتر از بازی گذشته خواهم شد.»
شماره یازده تیم ملی والیبال اظهار داشت: «ایتالیا را خیلی خوب آنالیز کرده بودیم و میدانستیم که آنها بازیکنان جنگندهای دارند اما ما توانستم با سرویسها و اسپکهای خوب غافلگیرشان کنیم. پیروزی مقابل میزبان مسابقات بسیار لذت بخش بود و توانستیم که این تیم را خیلی خوب شکست دهیم. در کل با پیروزی مقابل تیمهای کانادا، ایتالیا و بلغارستان هفته خوبی را پشت سر گذاشتیم و تلاش میکنیم که این روند را تا پایان مسابقات ادامه دهیم. هرچند کار سختی در پیش داریم اما تلاشمان را میکنیم که نتیجه بگیریم.» پشت خط زن تیم ملی والیبال در خصوص بازیهای سخت تیم ملی مقابل تیمهای امریکا، لهستان، برزیل و... در هفتههای پیش رو گفت: «ما بازی به بازی فکر میکنیم و هفته به هفته جلو میرویم. این درست که بازیهای سختمان باقی مانده اما تلاشمان این است که همانند هفته دوم رقبا را شکست دهیم. هفته دوم هم برای ما هفته سختی بود و تیمهای کانادا، ایتالیا و بلغارستان هم رقبای سرسختی بودند اما ما ایران هستیم و همه تیمها از ما حساب میبرند و میترسند.»
بازیکن 22 ساله تیم ملی والیبال با اشاره به اعتماد آلکنو به بازیکنان جوان افزود: «سرمربی تیم حساب ویژهای روی جوانان باز کرده و خداروشکر تا الان توانستیم جواب این اعتماد را بدهیم. تیم ما بازیکنان جوان خوبی دارد که این بازیکنان جوان در کنار بازیکنان باتجربه شکل میگیرند. والیبال ایران پتانسیل بالایی دارد و در لیگمان بازیکنان جوان دیگری هم هستند که لیاقت پوشیدن پیراهن تیم ملی را دارند. داشتن این همه بازیکن جوان برای هر کشوری غنیمت است. بازیکنان جوان باید در شرایط بازی قرار بگیرند و باید از تجربیات بزرگانمان استفاده کنیم.»
او در خصوص حضور تیم ملی روی سکوی لیگ ملتها این گونه صحبت کرد: «حقیقتاً شرایط برای قهرمانی همه تیمها یکسان است و همه تیمها میتوانند روی سکو بروند. ما هم شرایط خوبی داریم و روز به روز در حال پیشرفت هستیم. 6 بازی در لیگ ملتها برگزار کردیم و خوشبختانه در حال حاضر هم در جایگاه ششم قرار داریم و حتی میتوانیم در جایگاه بهتری هم قرار بگیریم.»
شماره یازده تیم ملی والیبال با اشاره به این موضوع که تیم ملی دو سالی بود که هیچ اردویی برگزار نکرد، اظهار داشت: «ما بدون بازی تدارکاتی در مسابقات حاضر شدیم و این موضوع باعث شد تا در 2 بازی اول مقابل ژاپن و روسیه نتوانیم بازی مورد نظرمان را انجام دهیم اما همانطور که دیدید توانستیم در ادامه نتایج بهتری بگیریم و سایر رقبا را شکست دهیم. در حال حاضر هم شرایط بهدلیل کرونا چندان مناسب نیست اما خوشبختانه در اینجا پروتکلهای بهداشتی بهخوبی رعایت میشود. ما المپیک را در پیش داریم که مهمتر از این مسابقات است و تلاش میکنیم تا با رسیدن به مرز آمادگی در جام ملتها، به المپیک برویم.»
بــــرش
جایگاه شماره 10 والیبال ایران در خطر
امیر غفور که در سالهای اخیر یکی از کلیدیترین بازیکنان تیم ملی والیبال بوده، بعد از قرار گرفتن در ترکیب اصلی ایران در بازی نخست لیگ ملتهای 2021 برابر ژاپن، یکی، دو بازی را به دلیل سرماخوردگی و بعد از آن هم به دلیل آسیبدیدگی از ناحیه کتف از ترکیب دور ماند. به گزارش ورزش سه، با اینکه پزشک تیم ملی در هفته دوم تأکید داشت که غفور مشکلی برای بازی کردن ندارد اما شماره 10 تیم ملی با نظر آلکنو حتی در لیست 14 نفره هم قرار نگرفت و از روی سکوها شاهد سه برد متوالی همبازیانش بود. در غیاب امیر غفور اما صابر کاظمی از یک طرف و بردیا سعادت از طرف دیگر حسابی در پست پشت خطزن درخشیدند. این دو بازیکن جوان که همپستی امیر غفور به حساب میآیند، تا اینجای مسابقات توانستند خودشان را به عنوان پدیده مطرح کنند و عملکردشان تحسین خیلی از کارشناسان را در پی داشته است. باید دید غفور در هفته سوم لیگ ملتها میتواند به ترکیب اصلی تیم ملی برگردد یا خیر اما به هر حال این مصدومیت بدموقع کار شماره 10 تیم ملی را حتی برای قرار گرفتن در لیست نهایی المپیک توکیو سخت کرده است.
انتقاد جهانگیری از مناظره اول و نقدهای نامزدها
نامزدان نگفتند تحریم و کرونا چه کرد
- صداوسیما امکان پاسخگویی به وزرا و نخبگان را فراهم کند
-ارزیابی غلامحسین کرباسچی از مناظره نامزدهای ریاست جمهوری؛ طراحی صدا و سیما پاس گل به پوپولیسم بود
- وزارت اقتصاد در پی اظهارات برخی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری اطلاعیه داد؛ واقعیتهای تأمین مالی در شرایط تحریم و کرونا
2 و 7
علیمرادخانی معاون سابق وزیر ارشاد و مؤسس موزه موسیقی در گذشت
سیاستگذار موسیقی
همراه با یادداشتهایی از شهرام ناظری ، محمدرضا درویشی ، داریوش پیرنیاکان ، مجید رجبی معمار ، ایرج راد ، حمیدرضا آذرنگ ، بهمن نامورمطلق ، حمیدرضا نوربخش ،
محمدرضا خاکی ، حمید شانس و ...
و پیام هایی از معاون اول رئیسجمهوری و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
گروه فرهنگی: علی مرادخانی معاون سابق هنری و مدیر موزه موسیقی روز گذشته۱۷ خردادماه درگذشت. بیماری کرونا دلیل درگذشت این مدیر 63 ساله بود که در کارنامه هنری خودش کارهای مهمی را سر و سامان داده بود. سال 1392 با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید مرادخانی به معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رفت. با رفتن او بارقهای در دل هنرمندان روشن شد، چرا که پیش از این او را در مسند مدیریت تولید فیلم و عکس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیریت همکاریهای سمعی و بصری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیریت مرکز آموزش فیلمسازی، مدیر مرکز موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دیده بودند. کارنامه پربار او در دوران موسیقی و رابطهاش با هنرمندان این حوزه شوقی در هنرمندان ایجاد کرد که حضور او در معاونت هنری به شرایط این معاونت پرکار و البته پرحاشیه آرامش ببخشد. هرچند که حضور 4 ساله او در معاونت امور هنری، آنچنان که باید انتظار اهالی هنر را برآورده نکرد و حاشیهها و انتقاداتی به این معاونت وارد شد، اما همه هنرمندان و حتی منتقدان او معتقدند که او مدیری مسئول و دلسوز برای هنرمندان بود. مرادخانی که خود دانشآموخته روانشناسی بود بخوبی با هنرمندان ارتباط میگرفت، ارتباطی سوای معاون وزیر یا مدیر موزه موسیقی. او دلسوز هنرمندان بود و به آنها عشق میورزید و با آرامش و گشادهرویی مشکلات را میشنید و در حد توانش حل میکرد. علی مرادخانی همیشه میگفت: کاری که با بسمالله الرحمن الرحیم شروع شود هرگز اشتباه نمیشود. او را باید مرد عمل دانست چراکه در زمان مدیریت او، برای ارکسترها ردیف بودجه تعیین شد، سالنهای خصوصی رونق گرفت، خانه عروسکی تأسیس شد. توجه او به هنرهای تجسمی را میتوان در حضور آخر هفتههای او در گالریها و صحبت با مدیران گالری دید. مرد خوش پوش فرهنگ روزهای آخر عمر کوتاه خود بهخاطر مبتلا شدن به کرونا به بیمارستان رفت و بهمدت سه هفته در بیمارستان بستری شد و پس از یک هفته مجدداً به بیمارستان رفت و هرگز به خانه برنگشت.
خانه دوم او موزه موسیقی بود، جایی که خود بنیانگذار آن بود، به گفته خودش با دست خالی اما با همت بلند برای ساخت آن برنامهریزی کرده بود. روزی که با حضور مصطفی کمال پورتراب و حسین دهلوی طی مراسمی نمادین اولین و دومین بلیت موزه موسیقی به فروش رسید، میشد رضایت را از چهره او خواند که با خلق خوش و آرامش بینظیر وجب به وجب موزه را شرح میداد. موزه موسیقی در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان میزبان هنرمندان بود و روزهای دیگر در اتاق او به روی هیچ هنرمندی بسته نبود، حال در غیاب او دوستان و همکارانش برای بدرقه او برنامهریزی میکنند.
اسحاق جهانگیری / معاون اول رئیس جمهور: درگذشت مرحوم جناب آقای علی مرادخانی معاون سابق امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موجب تأسف و تأثر گردید. مصیبت فقدان این مدیر خدمتگزار و خوشفکر حوزه فرهنگ و هنر را که خدمات ارزشمندی به هنر کشور از خود به یادگار گذاشت به جامعه هنری کشور، دوستان، همکاران و بستگان به ویژه خانواده محترم ایشان صمیمانه تسلیت میگویم و از خداوند بزرگ برای آن فقید سعید رحمت و مغفرت واسعه الهی و برای بازماندگان ارجمند صبر و اجر مسالت دارم.
سیدعباس صالحی/ وزیر فرهنگ و هنر: خبر درگذشت مدیر توانا و انسان والا، همکار عزیز، معاون سابق امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرحوم علی مرادخانی موجب تأسف و تأثر عمیق گردید. دوران طولانی و مستمر مدیریت در عرصههای فرهنگی و هنری، در کنار اقدامات تأسیسی، نظام بخش و خلاقانه در این حوزه، او را به مدیری توانمند، کاربلد، کارآمد و مورد وثوق و احترام اصحاب فرهنگ و هنر بدل کرده بود.
حامی مشفق هنرمندان و موسیقی دانان
شهرام ناظری
خواننده ملی و پیشکسوت موسیقی ایران
از همان دوران که آقای علی مــرادخــــــــانی مدیریت مرکز مـــــــــوسیقی را برعهده داشتند، دریـــــــــــــــافـت مجوزهــــــــــــای موسیقی موجب آشنایی و ارتباط با ایشان شد. از دیدگاه من زندهیاد علی مرادخانی یکی از بهترین مدیران مرکز موسیقی در ایران بودند و درخدمترسانی به اهالی فرهنگ و هنر نقش بزرگی ایفا کرده است چرا که هدفش حمایت از هنرمندان و موزیسینها بود. اما مهمترین و بزرگترین خدمت ایشان ایجاد موزه موسیقی ایران است آن هم در شرایطی که سالهای بسیاری است رسانه ملی از نشان دادن ساز پرهیز میکند و شاهد این تضادها هستیم.
سیاستگذار موسیقی
محمدرضا درویشی
آهنگساز و پژوهشگر موسیقی
از سالها قبل علی مرادخانی را میشناسم، مدیری مدبر که 14 سال ریاست دفتر موسیقی را برعهده داشت و از همان ابتدای کار این ارتباط و دوستی ما شکل گرفت. زمانی که آقای مرادخانی عهدهدار این مسئولیت شدند از ایشان خواستم به دلیل اهمیت موسیقی نواحی ایران این بخش را از جشنواره موسیقی فجر جدا کنند و علت دیگر این بود از دیدگاه من جشنواره موسیقی فجر یک جشنواره سیاسی است و نمیخواستم موسیقی نواحی ایران رنگ و بوی سیاسی به خود بگیرد و خوشبختانه آقای مرادخانی این پیشنهاد را پذیرفتند و من را به عنوان دبیر جشنواره موسیقی نواحی انتخاب کردند وسه دوره (اول- دوم و سوم) عهده دار این مسئولیت بودم تا آنکه به دلیل برخی مسائل پیش آمده انصراف دادم و به مدت سه سال دوستان دیگری بر سرکار آمدند تا در دوران مدیریت آقای همافر بر مرکز موسیقی و بار دیگر به مدت یکسال، ششمین دوره جشنواره موسیقی نواحی ایران را دبیری کردم که از نظر من درخشانترین دوره این جشنواره بود و بعد آن بهطور کلی کنارهگیری کردم، البته ارتباط من با آقای مرادخانی همچنان ادامه داشت و مسئولیت تهیه بخش عمدهای از سازهای موزه موسیقی ایران را بر عهده من گذاشتند و افتتاح موزه موسیقی با همکاری آقای مرادخانی و من انجام شد. کتابی هم به زبان فارسی و انگلیسی در اینباره نوشتهام که مربوط به سازهایی است که به موزه موسیقی دادهام و هنوز به چاپ نرسیده و دست پسر ایشان - محمد مرادخانی - است. زندهیاد علی مرادخانی در کنار خدمات ماندگاری که در عرصه فرهنگ و هنر انجام داد همکاری خوبی هم با جامعه هنری بخصوص موسیقی داشت و سیاستگذار خوبی در جامعه موسیقی بود. درگذشت ایشان را به اهالی فرهنگ و هنر تسلیت میگویم.
مدبّر و تأثیرگذار
داریوش پیرنیاکان
آهنگساز و نوازنده
آشنایی من با زنده یاد علی مرادخانی به بیش از 30 سال قبل برمیگردد. سال 1369 بود، به یاد دارم آن زمان آقای مرادخانی به تازگی وارد وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی شده بودند و به علت مشکلی که برایم پیش آمده بود کاملاً در جریان فعالیتشان بودم. قرار بود با استاد شجریان کنسرتی در امریکا برگزار کنیم اما مدیر کل وقت دفتر موسیقی بدون آنکه اطلاعی بدهد، من را ممنوعالخروج کرد و از طریق یکی از دوستان متوجه این موضوع شدم. آن زمان آقای شجریان ایران نبود و من تلاش میکردم این مشکل هر چه زودتر برطرف شود تا آنکه آن مدیرکل برکنار شد. خاطرم هست اولین ملاقاتم با آقای مرادخانی در دفتر آقای ابوالقاسم خوشرو، معاون وقت امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. علی مرادخانی به جای آن مدیرکل انتخاب شده بود و به من گفت اولین کاری که انجام دادم، رفع ممنوعالخروجی شما بود و بعدها این آشنایی تبدیل به دوستی شد و سالیان سال ادامه داشت. به جرأت میتوانم بگویم زندهیاد علی مرادخانی یکی از مدیران بسیار موفق حوزه فرهنگ و هنر بعد از انقلاب است. کمتر کسی را میشناسم مانند ایشان در زمینه مدیریت فرهنگی دستاوردهای موفقی از خود به جای گذاشته باشد و نقش و خدمترسانیاش در عرصه فرهنگ و هنر بر کسی پوشیده نیست و در همین چند سطر خلاصه نمیشود. آقای مرادخانی تعامل بسیار بهینه و خوبی با حوزههای سینما، موسیقی تئاتر و تجسمی داشت و این ارتباط خوب موجب شده بود سالها در مدیریت این مراکز باقی بماند و تأثیرات مثبتی داشته باشد. در دوران او کنسرتهای بسیاری برگزار شد و حامی و پشتیبان جدی چنین برنامهها و حتی آلبومهای موسیقی بود و تلاش میکرد کنسرتهای موسیقی بدون حاشیه برگزار شود البته مدیران دولتی هم حامی آقای مرادخانی بودند. از دیگر کارهای مهم او راهاندازی ارکستر ملی ایران بود و همچنین احیای دوباره ارکستر سمفونیک تهران. ناگفته نماند یکی از اقدامات مهم و جاودان آقای مرادخانی ایجاد موزه موسیقی ایران است و در کنار این خدمات تلاش کرد جشنوارههای هنری بسیاری در کشور برپا شود از جمله جشنواره موسیقی نواحی ایران که در این باره آقای مرادخانی نقش بسیار تأثیرگذاری داشت و شکوه بسیار این جشنوارهها به مدیریت بسیار خوب و انسجام بخش و فهیم علی مرادخانی برمیگردد. نگاه و توجه او بر حوزه فرهنگ و هنر همیشگی بود و بعدها که معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را برعهده گرفت همین سیاق را ادامه داد. درگذشت ایشان برای جامعه هنری اندوه بسیاری است و تسلیت میگویم. جای و جایگاهش همیشه سبز و خالی خواهد بود و از دیدگاه من بسیار زمان خواهد برد تا فردی با چنین تجربه و پرتلاش این فضای خالی را پر کند.
جنس فرهنگ را می شناخت
ایرج راد
مدیرعامل خانه تئاتر
بسیار متأسفم از درگذشت جناب مرادخانی عزیز که انسانی بود بسیار باعاطفه و مؤدب. حضورش همیشه حضوری مثمرثمر بود و در این حضور نقشی سازنده ایفا میکرد. در دورانی که مسئولیت معاونت امور هنری وزارتخانه را بهعهده داشت، طبیعتاً بیشتر با هم مراوده و ارتباط داشتیم و بارها در جلسههای خانه تئاتر شرکت میکرد و خود من در بسیاری از مواقع زمانی که با مشکلی روبهرو میشدیم به دیدارشان میرفتم و در اتاقشان همیشه به روی اهالی فرهنگ و هنر باز بود و سعی میکرد تا جایی که ممکن بود مشکلی از مشکلات موجود را حل کند. همواره سعی میکرد که حامی و یاور باشد و خوب به یاد دارم در دورانی که ما نیازمند بودیم کمک و حمایتی بابت بیمه تکمیلی اعضای خانه تئاتر داشته باشیم، آقای مرادخانی بخصوص در دوسالی که بیمه سقف نداشت و بسیاری از مشکلات اعضا را حل میکرد حضور آقای مرادخانی، حضوری مغتنم بود. در دو سال بعد با مشکلاتی روبهرو شدیم چون مبالغ پرداخت نشد و این مسأله چالشهایی بهوجود آورد اما ایشان باز هم در این دوره قدمهای مؤثری برداشت و کمک کرد و توانستیم سال بعد را هم از این بیمه استفاده کنیم. مقصود این است که هیچوقت از کنار مسائل به سادگی عبور نمیکرد و چون جنس دنیای فرهنگ و هنر و هنرمندان را میشناخت هر آنچه از دستش برمیآمد برای گرهگشایی انجام میداد. به هر حال خاطرات بسیاری از برخوردهای مثبت و نگاه او دارم و نمونهاش را در خانه هنرمندان هم میشود سراغ گرفت که آنجا هم منشأ خیر بود و هرجا که نیاز به حضورش بود، خودش را میرساند تا کاری از پیش ببرد. در حوزه خانه موسیقی و موزه موسیقی هم کارهایشان مثبت بود و میشود گفت این موزه و این خانه یادگار اوست که بی هرگونه نگاه سیاسی و جهتدار و... به فکر حل مشکلاتی بود که در حوزه فعالیتیاش وجود داشت. باید او را نمونه موفقی از یک مدیر فرهنگی دانست که غیابش واقعاً تأسفآور است و اگر بود حتماً میتوانست همچنان خیرهای بسیاری برای این حوزه داشته باشد اما دریغ که دیگر علی مرادخانی در میان ما حضور ندارد و این فقدان را به خانواده محترم او و خانواده بزرگ فرهنگ و هنر ایران تسلیت میگویم و برایش آرزوی آرامش ابدی دارم.
سببساز خیر و آرامش بود
حمیدرضا آذرنگ
بازیگر و کارگردان
فرهنگ و هنر آمیختهشده با رحم، مروت، بخشش و عشق و دوستی است و از خشم و خشونت و... مبرا است و وقتی قرار شود این نگاه دوم جای مدیریت انسانی فرهنگ و هنری که ذاتش نیکویی و درستی است را بگیرد، هر جامعهای به قهقهرا خواهد رفت و دچار خشم و زشتی وحشتناکی خواهد شد که تبعات آن تا زیرینترین لایههای جامعه را تحتتأثیر قرار خواهد داد و تمام ساکنین آن سرزمین را مثل موجی سهمگین از بدی و نابخردی با خود خواهد برد. نکته اینجاست که مگر عمر ما چقدر طولانی است که بخواهیم از آن خاطرههای طولانی بسازیم و مرادخانی هم در زمان کوتاهی که او هم مسئولیتی به عهده داشت، در ذهن و نظر من بهعنوان یک انسان نیکو و مدیر کارآمد و دلسوز نام خود را ثبت کرد. ما کمترین برخورد و مراوده را با هم داشتیم و نیاز به مراودهای علیحدهتر از این هم نبود چون بازخورد عملکرد آدمهاست که در یادها میماند و نه برخوردهای مستقیم. برخوردها و مراودهها بیشتر شخصی است و نهایتاً به یک خاطره تبدیل میشود و میگذرد اما بازخورد عملکرد یک انسان آن زمان که همراه مهر و درایت باشد حتماً تأثیری بسیار بیشتر از یک رابطه شخصی خواهد داشت که در تمامی لایههای آن فرهنگ و آن جامعه هنری تأثیرگذار خواهد بود. مرادخانی بهعنوان کسی که هر حرکتاش یک گام به جلو محسوب میشد، مدیری بود که در خاطر خواهد ماند و تأثیرات حضورش حتماً طولانی مدت خواهد بود. جناب مرادخانی با آن لبخند نازنین و حضوری که پر از فهم بود در روزگاری که شعور تخصصی در مناسبتها و منصبها کمتر به چشم میخورد، شخصی بود علیحده، که هرگز اجازه نمیداد گرایش و منش شخصی و سیاسی یا دینیاش بر کاری که داشت بچربد. چه در زمانی که معاون هنری بود و چه در زمانهایی که تئاتر و موسیقی را مدیریت و یا رصد میکرد بستری پر از آرامش در روند شکلگیری هنرهای نمایشی ایجاد کرد و شاید ما به کم بسنده کردیم و به اندکها راضی شدیم اما دوره او، این موضوع به چشم میآمد و آرامشی حس میشد. همین تأثیرات منجر به خلق آثاری شد که همین امروز هم اگر بخواهیم به آنها نگاه کنیم متوجه میشویم که چنین آثاری در فضایی ساخته و تولید شدهاند که مدیری چون او تا حد ممکن سبب ساز خیر و آرامش و هموار کردن مسیر هنرمندان شده بود.
معتمد و تکیه گاه جامعه هنری بود
حمیدرضا نوربخش
خواننده و مدیرعامل خانه موسیقی
اهالی فرهنگ و هنرآقای علی مرادخانی را بهخوبی میشناسند؛ او نامآشنای جامعه هنری است. بزرگمردی که 40 سال در خدمت فرهنگ و هنر بود، مدیری منحصر به فرد که توانست در دورههای مختلف مدیریتی خود، نقشی مهم و تأثیرگذار ایفا کند، آنچنان که باید گفت با جامعه هنری و با بدنه هنرمندان ممزوج شده بود و خدماتی را که در این سالها انجام داد میتوان بالاترین هنرنام برد. علی مرادخانی ریسمان ارتباطی محبت و مودت همه هنرمندان بود. از حوزه سینما گرفته تا موسیقی، تئاتر و تجسمی و همه حوزهها او را میشناختند و جامعه هنری از او به نیکی یاد میکرد چرا که او قابل اعتماد و قابل اتکای جامعه هنری بود و تکیه گاه و کمک کار هنرمندان. انسانی با تدبیر، عقلانیت و با مشی اعتدال. منصبهایی که ایشان مدیریت داشت چه در زمانی که به مدت 14 سال مدیرکل دفتر موسیقی بود و چه مدیریت 4ساله ایشان در معاونت هنری وزارت ارشاد و حتی از زمان ایجاد موزه موسیقی و مدیریت آنجا، همیشه حلقه وصل هنرمندان بود و هیچ گاه ارتباط خود را با جامعه هنری قطع نکرد و هنرمندان هم او را عضوی از پیکره خود میدانستند و میدانند. رفتن علی مرادخانی برای همه یک شوک و بغض بود. خداوند به خانواده و دوستان و دوستداران ایشان صبرو شکیبایی عطا فرماید. نام و یاد علی مرادخانی همیشه جاویدان بوده و هست.
مدیری درستکار و اهل هنر
محمدرضا خاکی
استاد دانشگاه و کارگردان تئاتر
شنیدن خبر درگذشت علی مرادخانی واقعاً برایم تأسفبار بود و صبح که این خبر را شنیدم، به معنی واقعی غمگین شدم. خاطره من از او برمیگردد به یک نشست که در ایرانشهر برگزار میشد و آن روز من متوجه رفتار درست فرهنگی و البته اخلاق نیکوی او شدم. سالن پر از جمعیت بود و به همین دلیل من گوشهای بین دو صندلی نشستم و وقتی آقای مرادخانی وارد شد و من را در آن جای نامناسب دید، خودش هم آمد و کنار من نشست و این احترام و ادبی که او برای من به عنوان یک چهره فرهنگی قائل بود، ادب و حسن خلق او و شناختاش را از محیط و چهرههای فرهنگی و هنری نشان میداد. در طول دورهای که ایشان مسئولیت داشتند آنچنان دیداری بین ما اتفاق نیفتاد مگر یک مورد در اواخر دوران مسئولیتشان در معاونت فرهنگی و همین نشان میداد که او واقعاً چهرهای شاخص بود که میتوانست برای هنرمندان، حضورش مفید باشد. راستش من از همه نزدیکان و همکاران خود، به نیکی درباره او شنیدهام و این مسأله، در این دوران وانفسا، چیزی نیست که برای همه مصداق داشته باشد و نشان از درستکاری و اهل بودن علیمرادخانی دارد. برای بازماندگانش آرزوی صبر میکنم و امیدوارم روحش قرین رحمت الهی باشد.
نسبت به کار احساس مسئولیت بسیاری داشت
حمید شانس
مجسمه ساز
من در سال یکی دو بار مرحوم علی مرادخانی را در جلسات عمومی کارشناسان ارزشیابی آثار هنری میدیدم و آشنایی من از همان جلسات بود. ایشان بسیار خوشبرخورد و صمیمی و افتادهحال بودند و نسبت به کاری که میکردند، احساس مسئولیت بسیاری داشتند، یعنی نسبت به مبحث ارزشیابی هنرمندان و مدارکی که میدادند بسیار وظیفهشناس و انسان مسئولی بودند. من واقعاً از شنیدن خبر فوت ایشان بسیار متأثر شدم و برایم شوکآور بود، چون همیشه ایشان را خندان و سرحال و شاد میدیدیم و انتظار این خبر را اصلاً نداشتم. داستان این است که بیماری کووید19 قربانیهای زیادی گرفته است و باز هم بیشتر قربانی میگیرد؛ قربانی ناشی از خشونت انسان نسبت به طبیعت؛ خشونتی که در بیست هزار سال گذشته از فرهنگ بشری جدا نبوده و در حقیقت یکی از پایههای فرهنگ شده است. امروزه به جایی رسیده ایم که باید این مشکل و نقش مخرب خشونت را در روابط انسانی ببینیم. این را تعمداً میگویم، چون هنر ذاتاً جریانی غیر از جریان خشونت و اعمال قدرت و قوه قهریه دارد. بنای هنر بر عاطفه، سازش و مدارا استوار است. من مدارا و سازش را در آقای مرادخانی بسیار دیدم. هنر هزینهای گزاف در از دست دادن افرادی چون ایشان پرداخته است. من امیدوارم چنین هزینههایی که به این شیوه پرداختیم تلنگری باشد که خشونت را از جامعه دور بریزیم و رفتار خشن با طبیعت و هم نوع را از بین ببریم و برای این قضیه از نقش هنر غافل نشویم و اجازه دهیم که آموزش و رشد هنر در سطوح مختلف اجتماع رسوخ و نفوذ بیشتر کند و جایگاه جدیتر داشته باشد.
مدیری محبوب با ویژگیهایی متمایز از دیگران
بهمن نامورمطلق
رئیس فرهنگستان هنر
زندهیاد علی مرادخانی از جمله مدیران فرهنگی کشورمان بود که هم بین مسئولان فرهنگی و هم اهالی هنر محبوبیت بسیار داشت. صحبت درباره دلایل آن زمان بسیاری طلب میکند که به اختصار به برخی از آنها اشاره میکنم. نخست، استمرار در فعالیتهای هنری، چه با مسئولیت دولتی و چه حتی بدون مسئولیت دولتی بود. این در حالی است که اگر به عمر کاری اغلب مدیران نگاه کنید، برای چند صباحی در کسوت وزیر، معاون وزیر و... در حوزه هنر مشغول میشوند و ارتباط اغلب آنان با هنر و اهالیاش هم بعد از اتمام دوره کاریشان قطع میشود. در این بین علی مرادخانی از معدود مدیران فرهنگی بود که در کار فرهنگ استمرار داشت؛ شاید جایگاه کاریاش یا سازمانی که با آن همکاری داشت عوض میشد اما حتی مسئولیت بعدیاش نیز همچنان مرتبط با فرهنگ و هنر بود. دوم تلاش او برای حفظ رابطهای خوب و مستمر با هنرمندان بود. مرادخانی حتی بعد از اتمام فعالیت کاریاش در معاونت هنری همچنان ارتباط خود با اهالی هنر را حفظ کرد که این درنتیجه همان استمراری است که اشاره کردم. این تداوم کاری و برقراری ارتباط، کسب تجربه و دانش قابل بهرهبرداری بسیاری را بر او رقم زد که این از مهمترین وجوه تمایز مرادخانی با دیگران به شمار میآید. اما شاید یکی از مهمترین ویژگیهای او که طی دهههای اخیر، کمتر مدیری از آن برخوردار بوده اشراف مرادخانی به کار گروهی بود؛ توانایی مثالزدنی او در کار گروهی و شبکهسازی را باید سومین وجه کاری و حتی شخصیتی او دانست. او برخلاف اغلب مدیران که تنها برخوردار از صدای فردی هستند، توانست صدای فردیاش را در همصدایی با دیگر صداها قدرتمند کرده و حتی به مرحله عمل برساند. در کشورمان با کمتر مدیری روبهرو هستیم که بتواند صدایی اثرگذار را در قالب یک کار گروهی شکل بدهد و از سویی هدف خود را نیز به مرحله اجرایی شدن درآورد. اما او اعتقاد و اصرار بسیاری به ضرورت حفظ استقلال نهاد هنری بخصوص از نظر اقتصادی داشت که این را باید چهارمین خصیصه مهم مدیریتیاش دانست. زندهیاد مرادخانی نگاهی عینی و پیشگامانه هم به هنر داشت، او در زمره افرادی بود که اعتقاد دارند هنر نباید همواره بدهکار دولت باشد. به این معنی که باید بهعنوان یک نهاد مستقل روی پای خود ایستاده و درصدد دستیابی به اهداف خود برآید که نگاه بسیار درستی است. او تأکید داشت که وابستگی هنر به دولت مانع دست تعالیاش میشود. البته خود من شاید در مواردی با او اختلاف نگاه و نظر داشتم، اما بههرحال همینکه میدیدم مدیری صاحبنظر و دارای تجربه است که برای دستیابی به اهدافش گام برمیدارد بسیار قابلتقدیر و احترام است. درگذشت علی مرادخانی را به خانواده فرهنگ و هنر تسلیت میگویم؛ روحش شاد و یادش گرامی باد.
زندگی به مثابه یک سمفونی فاخر
مجید رجبی معمار
مدیر خانه هنرمندان
کووید۱۹ در ردایی سیاه باز هم چوبه کوچک مرگش را به سمت نت سکوت برد و اینبار بنیانگذار موزه موسیقی را از ما گرفت. طراح و مدیر تولید سمفونی عظیم عاشورا. علیمرادخانی، انسانی خوشخلق، مردمدار، دلسوز و کارآمد و مؤمنی متواضع با زندگی پربارش وداع گفت.
شریفمردی تربیتیافته در خاندانی از علمای ربانی که با قرآن و تلاوت استادانه آن انس داشت. اعضای ارکستر ملی موسیقی امروز باید با پدر خود وداع کنند، چرا که او به همراه استاد فخرالدینی که عمرشان دراز باد، یکی از مؤسسان ارکستر ملی بود. او که چندسالی عضو شورای عالی خانه هنرمندان ایران و نماینده شهردار تهران در این شورا بود، همه تلاش خود را برای پربار کردن درخت فرهنگ و هنر این مرز و بوم بذل کرد. از سالهای نخست دهه شصت در وزارت ارشاد شروع بهکار کرد، و از جوانترین مدیران آن دوره از مدیریت سینمای ایران بود، سپس به جشنواره فجر آمد و بعدتر، هرکجا که نوای موسیقی شنیده میشد حتماً حضور زندهنام علی مرادخانی را میشد حس کرد و امروز نت آخر این سمفونی مهیب بر خطوط میزان زندگی او حک شد. نت سکوت ممتدی که تا ابد بر دفتر نت این روزگار باقی خواهد ماند. امروز نه تنها اعضای موسیقی کلاسیک و ارکسترال که تمامی فعالان موسیقی سنتی، نواحی و پاپ ایران که حتی هنرمندان تئاتر و هنرهای تجسمی ایران نیز سوگوارند. چرا که زندهیاد مرادخانی در ابعاد گستردهای موسیقی ایران را هدایت میکرد و در سمت معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای هنرهای نمایشی و تجسمی این کهنبوم نیز بسیار کوشید. موزه موسیقی که از سال ۸۷ به همت این نازنین تأسیس یافت و تاکنون مدیریتش با ایشان بود گواهی است بر فعالیتهای گسترده و پربار ایشان.جامعه هنری ایران هرگز این گوهر ارزشمند را از حافظه خود فراموش نخواهد کرد. یادش گرامی.
محمدرضا خاکی ، حمید شانس و ...
و پیام هایی از معاون اول رئیسجمهوری و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
گروه فرهنگی: علی مرادخانی معاون سابق هنری و مدیر موزه موسیقی روز گذشته۱۷ خردادماه درگذشت. بیماری کرونا دلیل درگذشت این مدیر 63 ساله بود که در کارنامه هنری خودش کارهای مهمی را سر و سامان داده بود. سال 1392 با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید مرادخانی به معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رفت. با رفتن او بارقهای در دل هنرمندان روشن شد، چرا که پیش از این او را در مسند مدیریت تولید فیلم و عکس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیریت همکاریهای سمعی و بصری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیریت مرکز آموزش فیلمسازی، مدیر مرکز موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دیده بودند. کارنامه پربار او در دوران موسیقی و رابطهاش با هنرمندان این حوزه شوقی در هنرمندان ایجاد کرد که حضور او در معاونت هنری به شرایط این معاونت پرکار و البته پرحاشیه آرامش ببخشد. هرچند که حضور 4 ساله او در معاونت امور هنری، آنچنان که باید انتظار اهالی هنر را برآورده نکرد و حاشیهها و انتقاداتی به این معاونت وارد شد، اما همه هنرمندان و حتی منتقدان او معتقدند که او مدیری مسئول و دلسوز برای هنرمندان بود. مرادخانی که خود دانشآموخته روانشناسی بود بخوبی با هنرمندان ارتباط میگرفت، ارتباطی سوای معاون وزیر یا مدیر موزه موسیقی. او دلسوز هنرمندان بود و به آنها عشق میورزید و با آرامش و گشادهرویی مشکلات را میشنید و در حد توانش حل میکرد. علی مرادخانی همیشه میگفت: کاری که با بسمالله الرحمن الرحیم شروع شود هرگز اشتباه نمیشود. او را باید مرد عمل دانست چراکه در زمان مدیریت او، برای ارکسترها ردیف بودجه تعیین شد، سالنهای خصوصی رونق گرفت، خانه عروسکی تأسیس شد. توجه او به هنرهای تجسمی را میتوان در حضور آخر هفتههای او در گالریها و صحبت با مدیران گالری دید. مرد خوش پوش فرهنگ روزهای آخر عمر کوتاه خود بهخاطر مبتلا شدن به کرونا به بیمارستان رفت و بهمدت سه هفته در بیمارستان بستری شد و پس از یک هفته مجدداً به بیمارستان رفت و هرگز به خانه برنگشت.
خانه دوم او موزه موسیقی بود، جایی که خود بنیانگذار آن بود، به گفته خودش با دست خالی اما با همت بلند برای ساخت آن برنامهریزی کرده بود. روزی که با حضور مصطفی کمال پورتراب و حسین دهلوی طی مراسمی نمادین اولین و دومین بلیت موزه موسیقی به فروش رسید، میشد رضایت را از چهره او خواند که با خلق خوش و آرامش بینظیر وجب به وجب موزه را شرح میداد. موزه موسیقی در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان میزبان هنرمندان بود و روزهای دیگر در اتاق او به روی هیچ هنرمندی بسته نبود، حال در غیاب او دوستان و همکارانش برای بدرقه او برنامهریزی میکنند.
اسحاق جهانگیری / معاون اول رئیس جمهور: درگذشت مرحوم جناب آقای علی مرادخانی معاون سابق امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موجب تأسف و تأثر گردید. مصیبت فقدان این مدیر خدمتگزار و خوشفکر حوزه فرهنگ و هنر را که خدمات ارزشمندی به هنر کشور از خود به یادگار گذاشت به جامعه هنری کشور، دوستان، همکاران و بستگان به ویژه خانواده محترم ایشان صمیمانه تسلیت میگویم و از خداوند بزرگ برای آن فقید سعید رحمت و مغفرت واسعه الهی و برای بازماندگان ارجمند صبر و اجر مسالت دارم.
سیدعباس صالحی/ وزیر فرهنگ و هنر: خبر درگذشت مدیر توانا و انسان والا، همکار عزیز، معاون سابق امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرحوم علی مرادخانی موجب تأسف و تأثر عمیق گردید. دوران طولانی و مستمر مدیریت در عرصههای فرهنگی و هنری، در کنار اقدامات تأسیسی، نظام بخش و خلاقانه در این حوزه، او را به مدیری توانمند، کاربلد، کارآمد و مورد وثوق و احترام اصحاب فرهنگ و هنر بدل کرده بود.
حامی مشفق هنرمندان و موسیقی دانان
شهرام ناظری
خواننده ملی و پیشکسوت موسیقی ایران
از همان دوران که آقای علی مــرادخــــــــانی مدیریت مرکز مـــــــــوسیقی را برعهده داشتند، دریـــــــــــــــافـت مجوزهــــــــــــای موسیقی موجب آشنایی و ارتباط با ایشان شد. از دیدگاه من زندهیاد علی مرادخانی یکی از بهترین مدیران مرکز موسیقی در ایران بودند و درخدمترسانی به اهالی فرهنگ و هنر نقش بزرگی ایفا کرده است چرا که هدفش حمایت از هنرمندان و موزیسینها بود. اما مهمترین و بزرگترین خدمت ایشان ایجاد موزه موسیقی ایران است آن هم در شرایطی که سالهای بسیاری است رسانه ملی از نشان دادن ساز پرهیز میکند و شاهد این تضادها هستیم.
سیاستگذار موسیقی
محمدرضا درویشی
آهنگساز و پژوهشگر موسیقی
از سالها قبل علی مرادخانی را میشناسم، مدیری مدبر که 14 سال ریاست دفتر موسیقی را برعهده داشت و از همان ابتدای کار این ارتباط و دوستی ما شکل گرفت. زمانی که آقای مرادخانی عهدهدار این مسئولیت شدند از ایشان خواستم به دلیل اهمیت موسیقی نواحی ایران این بخش را از جشنواره موسیقی فجر جدا کنند و علت دیگر این بود از دیدگاه من جشنواره موسیقی فجر یک جشنواره سیاسی است و نمیخواستم موسیقی نواحی ایران رنگ و بوی سیاسی به خود بگیرد و خوشبختانه آقای مرادخانی این پیشنهاد را پذیرفتند و من را به عنوان دبیر جشنواره موسیقی نواحی انتخاب کردند وسه دوره (اول- دوم و سوم) عهده دار این مسئولیت بودم تا آنکه به دلیل برخی مسائل پیش آمده انصراف دادم و به مدت سه سال دوستان دیگری بر سرکار آمدند تا در دوران مدیریت آقای همافر بر مرکز موسیقی و بار دیگر به مدت یکسال، ششمین دوره جشنواره موسیقی نواحی ایران را دبیری کردم که از نظر من درخشانترین دوره این جشنواره بود و بعد آن بهطور کلی کنارهگیری کردم، البته ارتباط من با آقای مرادخانی همچنان ادامه داشت و مسئولیت تهیه بخش عمدهای از سازهای موزه موسیقی ایران را بر عهده من گذاشتند و افتتاح موزه موسیقی با همکاری آقای مرادخانی و من انجام شد. کتابی هم به زبان فارسی و انگلیسی در اینباره نوشتهام که مربوط به سازهایی است که به موزه موسیقی دادهام و هنوز به چاپ نرسیده و دست پسر ایشان - محمد مرادخانی - است. زندهیاد علی مرادخانی در کنار خدمات ماندگاری که در عرصه فرهنگ و هنر انجام داد همکاری خوبی هم با جامعه هنری بخصوص موسیقی داشت و سیاستگذار خوبی در جامعه موسیقی بود. درگذشت ایشان را به اهالی فرهنگ و هنر تسلیت میگویم.
مدبّر و تأثیرگذار
داریوش پیرنیاکان
آهنگساز و نوازنده
آشنایی من با زنده یاد علی مرادخانی به بیش از 30 سال قبل برمیگردد. سال 1369 بود، به یاد دارم آن زمان آقای مرادخانی به تازگی وارد وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی شده بودند و به علت مشکلی که برایم پیش آمده بود کاملاً در جریان فعالیتشان بودم. قرار بود با استاد شجریان کنسرتی در امریکا برگزار کنیم اما مدیر کل وقت دفتر موسیقی بدون آنکه اطلاعی بدهد، من را ممنوعالخروج کرد و از طریق یکی از دوستان متوجه این موضوع شدم. آن زمان آقای شجریان ایران نبود و من تلاش میکردم این مشکل هر چه زودتر برطرف شود تا آنکه آن مدیرکل برکنار شد. خاطرم هست اولین ملاقاتم با آقای مرادخانی در دفتر آقای ابوالقاسم خوشرو، معاون وقت امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. علی مرادخانی به جای آن مدیرکل انتخاب شده بود و به من گفت اولین کاری که انجام دادم، رفع ممنوعالخروجی شما بود و بعدها این آشنایی تبدیل به دوستی شد و سالیان سال ادامه داشت. به جرأت میتوانم بگویم زندهیاد علی مرادخانی یکی از مدیران بسیار موفق حوزه فرهنگ و هنر بعد از انقلاب است. کمتر کسی را میشناسم مانند ایشان در زمینه مدیریت فرهنگی دستاوردهای موفقی از خود به جای گذاشته باشد و نقش و خدمترسانیاش در عرصه فرهنگ و هنر بر کسی پوشیده نیست و در همین چند سطر خلاصه نمیشود. آقای مرادخانی تعامل بسیار بهینه و خوبی با حوزههای سینما، موسیقی تئاتر و تجسمی داشت و این ارتباط خوب موجب شده بود سالها در مدیریت این مراکز باقی بماند و تأثیرات مثبتی داشته باشد. در دوران او کنسرتهای بسیاری برگزار شد و حامی و پشتیبان جدی چنین برنامهها و حتی آلبومهای موسیقی بود و تلاش میکرد کنسرتهای موسیقی بدون حاشیه برگزار شود البته مدیران دولتی هم حامی آقای مرادخانی بودند. از دیگر کارهای مهم او راهاندازی ارکستر ملی ایران بود و همچنین احیای دوباره ارکستر سمفونیک تهران. ناگفته نماند یکی از اقدامات مهم و جاودان آقای مرادخانی ایجاد موزه موسیقی ایران است و در کنار این خدمات تلاش کرد جشنوارههای هنری بسیاری در کشور برپا شود از جمله جشنواره موسیقی نواحی ایران که در این باره آقای مرادخانی نقش بسیار تأثیرگذاری داشت و شکوه بسیار این جشنوارهها به مدیریت بسیار خوب و انسجام بخش و فهیم علی مرادخانی برمیگردد. نگاه و توجه او بر حوزه فرهنگ و هنر همیشگی بود و بعدها که معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را برعهده گرفت همین سیاق را ادامه داد. درگذشت ایشان برای جامعه هنری اندوه بسیاری است و تسلیت میگویم. جای و جایگاهش همیشه سبز و خالی خواهد بود و از دیدگاه من بسیار زمان خواهد برد تا فردی با چنین تجربه و پرتلاش این فضای خالی را پر کند.
جنس فرهنگ را می شناخت
ایرج راد
مدیرعامل خانه تئاتر
بسیار متأسفم از درگذشت جناب مرادخانی عزیز که انسانی بود بسیار باعاطفه و مؤدب. حضورش همیشه حضوری مثمرثمر بود و در این حضور نقشی سازنده ایفا میکرد. در دورانی که مسئولیت معاونت امور هنری وزارتخانه را بهعهده داشت، طبیعتاً بیشتر با هم مراوده و ارتباط داشتیم و بارها در جلسههای خانه تئاتر شرکت میکرد و خود من در بسیاری از مواقع زمانی که با مشکلی روبهرو میشدیم به دیدارشان میرفتم و در اتاقشان همیشه به روی اهالی فرهنگ و هنر باز بود و سعی میکرد تا جایی که ممکن بود مشکلی از مشکلات موجود را حل کند. همواره سعی میکرد که حامی و یاور باشد و خوب به یاد دارم در دورانی که ما نیازمند بودیم کمک و حمایتی بابت بیمه تکمیلی اعضای خانه تئاتر داشته باشیم، آقای مرادخانی بخصوص در دوسالی که بیمه سقف نداشت و بسیاری از مشکلات اعضا را حل میکرد حضور آقای مرادخانی، حضوری مغتنم بود. در دو سال بعد با مشکلاتی روبهرو شدیم چون مبالغ پرداخت نشد و این مسأله چالشهایی بهوجود آورد اما ایشان باز هم در این دوره قدمهای مؤثری برداشت و کمک کرد و توانستیم سال بعد را هم از این بیمه استفاده کنیم. مقصود این است که هیچوقت از کنار مسائل به سادگی عبور نمیکرد و چون جنس دنیای فرهنگ و هنر و هنرمندان را میشناخت هر آنچه از دستش برمیآمد برای گرهگشایی انجام میداد. به هر حال خاطرات بسیاری از برخوردهای مثبت و نگاه او دارم و نمونهاش را در خانه هنرمندان هم میشود سراغ گرفت که آنجا هم منشأ خیر بود و هرجا که نیاز به حضورش بود، خودش را میرساند تا کاری از پیش ببرد. در حوزه خانه موسیقی و موزه موسیقی هم کارهایشان مثبت بود و میشود گفت این موزه و این خانه یادگار اوست که بی هرگونه نگاه سیاسی و جهتدار و... به فکر حل مشکلاتی بود که در حوزه فعالیتیاش وجود داشت. باید او را نمونه موفقی از یک مدیر فرهنگی دانست که غیابش واقعاً تأسفآور است و اگر بود حتماً میتوانست همچنان خیرهای بسیاری برای این حوزه داشته باشد اما دریغ که دیگر علی مرادخانی در میان ما حضور ندارد و این فقدان را به خانواده محترم او و خانواده بزرگ فرهنگ و هنر ایران تسلیت میگویم و برایش آرزوی آرامش ابدی دارم.
سببساز خیر و آرامش بود
حمیدرضا آذرنگ
بازیگر و کارگردان
فرهنگ و هنر آمیختهشده با رحم، مروت، بخشش و عشق و دوستی است و از خشم و خشونت و... مبرا است و وقتی قرار شود این نگاه دوم جای مدیریت انسانی فرهنگ و هنری که ذاتش نیکویی و درستی است را بگیرد، هر جامعهای به قهقهرا خواهد رفت و دچار خشم و زشتی وحشتناکی خواهد شد که تبعات آن تا زیرینترین لایههای جامعه را تحتتأثیر قرار خواهد داد و تمام ساکنین آن سرزمین را مثل موجی سهمگین از بدی و نابخردی با خود خواهد برد. نکته اینجاست که مگر عمر ما چقدر طولانی است که بخواهیم از آن خاطرههای طولانی بسازیم و مرادخانی هم در زمان کوتاهی که او هم مسئولیتی به عهده داشت، در ذهن و نظر من بهعنوان یک انسان نیکو و مدیر کارآمد و دلسوز نام خود را ثبت کرد. ما کمترین برخورد و مراوده را با هم داشتیم و نیاز به مراودهای علیحدهتر از این هم نبود چون بازخورد عملکرد آدمهاست که در یادها میماند و نه برخوردهای مستقیم. برخوردها و مراودهها بیشتر شخصی است و نهایتاً به یک خاطره تبدیل میشود و میگذرد اما بازخورد عملکرد یک انسان آن زمان که همراه مهر و درایت باشد حتماً تأثیری بسیار بیشتر از یک رابطه شخصی خواهد داشت که در تمامی لایههای آن فرهنگ و آن جامعه هنری تأثیرگذار خواهد بود. مرادخانی بهعنوان کسی که هر حرکتاش یک گام به جلو محسوب میشد، مدیری بود که در خاطر خواهد ماند و تأثیرات حضورش حتماً طولانی مدت خواهد بود. جناب مرادخانی با آن لبخند نازنین و حضوری که پر از فهم بود در روزگاری که شعور تخصصی در مناسبتها و منصبها کمتر به چشم میخورد، شخصی بود علیحده، که هرگز اجازه نمیداد گرایش و منش شخصی و سیاسی یا دینیاش بر کاری که داشت بچربد. چه در زمانی که معاون هنری بود و چه در زمانهایی که تئاتر و موسیقی را مدیریت و یا رصد میکرد بستری پر از آرامش در روند شکلگیری هنرهای نمایشی ایجاد کرد و شاید ما به کم بسنده کردیم و به اندکها راضی شدیم اما دوره او، این موضوع به چشم میآمد و آرامشی حس میشد. همین تأثیرات منجر به خلق آثاری شد که همین امروز هم اگر بخواهیم به آنها نگاه کنیم متوجه میشویم که چنین آثاری در فضایی ساخته و تولید شدهاند که مدیری چون او تا حد ممکن سبب ساز خیر و آرامش و هموار کردن مسیر هنرمندان شده بود.
معتمد و تکیه گاه جامعه هنری بود
حمیدرضا نوربخش
خواننده و مدیرعامل خانه موسیقی
اهالی فرهنگ و هنرآقای علی مرادخانی را بهخوبی میشناسند؛ او نامآشنای جامعه هنری است. بزرگمردی که 40 سال در خدمت فرهنگ و هنر بود، مدیری منحصر به فرد که توانست در دورههای مختلف مدیریتی خود، نقشی مهم و تأثیرگذار ایفا کند، آنچنان که باید گفت با جامعه هنری و با بدنه هنرمندان ممزوج شده بود و خدماتی را که در این سالها انجام داد میتوان بالاترین هنرنام برد. علی مرادخانی ریسمان ارتباطی محبت و مودت همه هنرمندان بود. از حوزه سینما گرفته تا موسیقی، تئاتر و تجسمی و همه حوزهها او را میشناختند و جامعه هنری از او به نیکی یاد میکرد چرا که او قابل اعتماد و قابل اتکای جامعه هنری بود و تکیه گاه و کمک کار هنرمندان. انسانی با تدبیر، عقلانیت و با مشی اعتدال. منصبهایی که ایشان مدیریت داشت چه در زمانی که به مدت 14 سال مدیرکل دفتر موسیقی بود و چه مدیریت 4ساله ایشان در معاونت هنری وزارت ارشاد و حتی از زمان ایجاد موزه موسیقی و مدیریت آنجا، همیشه حلقه وصل هنرمندان بود و هیچ گاه ارتباط خود را با جامعه هنری قطع نکرد و هنرمندان هم او را عضوی از پیکره خود میدانستند و میدانند. رفتن علی مرادخانی برای همه یک شوک و بغض بود. خداوند به خانواده و دوستان و دوستداران ایشان صبرو شکیبایی عطا فرماید. نام و یاد علی مرادخانی همیشه جاویدان بوده و هست.
مدیری درستکار و اهل هنر
محمدرضا خاکی
استاد دانشگاه و کارگردان تئاتر
شنیدن خبر درگذشت علی مرادخانی واقعاً برایم تأسفبار بود و صبح که این خبر را شنیدم، به معنی واقعی غمگین شدم. خاطره من از او برمیگردد به یک نشست که در ایرانشهر برگزار میشد و آن روز من متوجه رفتار درست فرهنگی و البته اخلاق نیکوی او شدم. سالن پر از جمعیت بود و به همین دلیل من گوشهای بین دو صندلی نشستم و وقتی آقای مرادخانی وارد شد و من را در آن جای نامناسب دید، خودش هم آمد و کنار من نشست و این احترام و ادبی که او برای من به عنوان یک چهره فرهنگی قائل بود، ادب و حسن خلق او و شناختاش را از محیط و چهرههای فرهنگی و هنری نشان میداد. در طول دورهای که ایشان مسئولیت داشتند آنچنان دیداری بین ما اتفاق نیفتاد مگر یک مورد در اواخر دوران مسئولیتشان در معاونت فرهنگی و همین نشان میداد که او واقعاً چهرهای شاخص بود که میتوانست برای هنرمندان، حضورش مفید باشد. راستش من از همه نزدیکان و همکاران خود، به نیکی درباره او شنیدهام و این مسأله، در این دوران وانفسا، چیزی نیست که برای همه مصداق داشته باشد و نشان از درستکاری و اهل بودن علیمرادخانی دارد. برای بازماندگانش آرزوی صبر میکنم و امیدوارم روحش قرین رحمت الهی باشد.
نسبت به کار احساس مسئولیت بسیاری داشت
حمید شانس
مجسمه ساز
من در سال یکی دو بار مرحوم علی مرادخانی را در جلسات عمومی کارشناسان ارزشیابی آثار هنری میدیدم و آشنایی من از همان جلسات بود. ایشان بسیار خوشبرخورد و صمیمی و افتادهحال بودند و نسبت به کاری که میکردند، احساس مسئولیت بسیاری داشتند، یعنی نسبت به مبحث ارزشیابی هنرمندان و مدارکی که میدادند بسیار وظیفهشناس و انسان مسئولی بودند. من واقعاً از شنیدن خبر فوت ایشان بسیار متأثر شدم و برایم شوکآور بود، چون همیشه ایشان را خندان و سرحال و شاد میدیدیم و انتظار این خبر را اصلاً نداشتم. داستان این است که بیماری کووید19 قربانیهای زیادی گرفته است و باز هم بیشتر قربانی میگیرد؛ قربانی ناشی از خشونت انسان نسبت به طبیعت؛ خشونتی که در بیست هزار سال گذشته از فرهنگ بشری جدا نبوده و در حقیقت یکی از پایههای فرهنگ شده است. امروزه به جایی رسیده ایم که باید این مشکل و نقش مخرب خشونت را در روابط انسانی ببینیم. این را تعمداً میگویم، چون هنر ذاتاً جریانی غیر از جریان خشونت و اعمال قدرت و قوه قهریه دارد. بنای هنر بر عاطفه، سازش و مدارا استوار است. من مدارا و سازش را در آقای مرادخانی بسیار دیدم. هنر هزینهای گزاف در از دست دادن افرادی چون ایشان پرداخته است. من امیدوارم چنین هزینههایی که به این شیوه پرداختیم تلنگری باشد که خشونت را از جامعه دور بریزیم و رفتار خشن با طبیعت و هم نوع را از بین ببریم و برای این قضیه از نقش هنر غافل نشویم و اجازه دهیم که آموزش و رشد هنر در سطوح مختلف اجتماع رسوخ و نفوذ بیشتر کند و جایگاه جدیتر داشته باشد.
مدیری محبوب با ویژگیهایی متمایز از دیگران
بهمن نامورمطلق
رئیس فرهنگستان هنر
زندهیاد علی مرادخانی از جمله مدیران فرهنگی کشورمان بود که هم بین مسئولان فرهنگی و هم اهالی هنر محبوبیت بسیار داشت. صحبت درباره دلایل آن زمان بسیاری طلب میکند که به اختصار به برخی از آنها اشاره میکنم. نخست، استمرار در فعالیتهای هنری، چه با مسئولیت دولتی و چه حتی بدون مسئولیت دولتی بود. این در حالی است که اگر به عمر کاری اغلب مدیران نگاه کنید، برای چند صباحی در کسوت وزیر، معاون وزیر و... در حوزه هنر مشغول میشوند و ارتباط اغلب آنان با هنر و اهالیاش هم بعد از اتمام دوره کاریشان قطع میشود. در این بین علی مرادخانی از معدود مدیران فرهنگی بود که در کار فرهنگ استمرار داشت؛ شاید جایگاه کاریاش یا سازمانی که با آن همکاری داشت عوض میشد اما حتی مسئولیت بعدیاش نیز همچنان مرتبط با فرهنگ و هنر بود. دوم تلاش او برای حفظ رابطهای خوب و مستمر با هنرمندان بود. مرادخانی حتی بعد از اتمام فعالیت کاریاش در معاونت هنری همچنان ارتباط خود با اهالی هنر را حفظ کرد که این درنتیجه همان استمراری است که اشاره کردم. این تداوم کاری و برقراری ارتباط، کسب تجربه و دانش قابل بهرهبرداری بسیاری را بر او رقم زد که این از مهمترین وجوه تمایز مرادخانی با دیگران به شمار میآید. اما شاید یکی از مهمترین ویژگیهای او که طی دهههای اخیر، کمتر مدیری از آن برخوردار بوده اشراف مرادخانی به کار گروهی بود؛ توانایی مثالزدنی او در کار گروهی و شبکهسازی را باید سومین وجه کاری و حتی شخصیتی او دانست. او برخلاف اغلب مدیران که تنها برخوردار از صدای فردی هستند، توانست صدای فردیاش را در همصدایی با دیگر صداها قدرتمند کرده و حتی به مرحله عمل برساند. در کشورمان با کمتر مدیری روبهرو هستیم که بتواند صدایی اثرگذار را در قالب یک کار گروهی شکل بدهد و از سویی هدف خود را نیز به مرحله اجرایی شدن درآورد. اما او اعتقاد و اصرار بسیاری به ضرورت حفظ استقلال نهاد هنری بخصوص از نظر اقتصادی داشت که این را باید چهارمین خصیصه مهم مدیریتیاش دانست. زندهیاد مرادخانی نگاهی عینی و پیشگامانه هم به هنر داشت، او در زمره افرادی بود که اعتقاد دارند هنر نباید همواره بدهکار دولت باشد. به این معنی که باید بهعنوان یک نهاد مستقل روی پای خود ایستاده و درصدد دستیابی به اهداف خود برآید که نگاه بسیار درستی است. او تأکید داشت که وابستگی هنر به دولت مانع دست تعالیاش میشود. البته خود من شاید در مواردی با او اختلاف نگاه و نظر داشتم، اما بههرحال همینکه میدیدم مدیری صاحبنظر و دارای تجربه است که برای دستیابی به اهدافش گام برمیدارد بسیار قابلتقدیر و احترام است. درگذشت علی مرادخانی را به خانواده فرهنگ و هنر تسلیت میگویم؛ روحش شاد و یادش گرامی باد.
زندگی به مثابه یک سمفونی فاخر
مجید رجبی معمار
مدیر خانه هنرمندان
کووید۱۹ در ردایی سیاه باز هم چوبه کوچک مرگش را به سمت نت سکوت برد و اینبار بنیانگذار موزه موسیقی را از ما گرفت. طراح و مدیر تولید سمفونی عظیم عاشورا. علیمرادخانی، انسانی خوشخلق، مردمدار، دلسوز و کارآمد و مؤمنی متواضع با زندگی پربارش وداع گفت.
شریفمردی تربیتیافته در خاندانی از علمای ربانی که با قرآن و تلاوت استادانه آن انس داشت. اعضای ارکستر ملی موسیقی امروز باید با پدر خود وداع کنند، چرا که او به همراه استاد فخرالدینی که عمرشان دراز باد، یکی از مؤسسان ارکستر ملی بود. او که چندسالی عضو شورای عالی خانه هنرمندان ایران و نماینده شهردار تهران در این شورا بود، همه تلاش خود را برای پربار کردن درخت فرهنگ و هنر این مرز و بوم بذل کرد. از سالهای نخست دهه شصت در وزارت ارشاد شروع بهکار کرد، و از جوانترین مدیران آن دوره از مدیریت سینمای ایران بود، سپس به جشنواره فجر آمد و بعدتر، هرکجا که نوای موسیقی شنیده میشد حتماً حضور زندهنام علی مرادخانی را میشد حس کرد و امروز نت آخر این سمفونی مهیب بر خطوط میزان زندگی او حک شد. نت سکوت ممتدی که تا ابد بر دفتر نت این روزگار باقی خواهد ماند. امروز نه تنها اعضای موسیقی کلاسیک و ارکسترال که تمامی فعالان موسیقی سنتی، نواحی و پاپ ایران که حتی هنرمندان تئاتر و هنرهای تجسمی ایران نیز سوگوارند. چرا که زندهیاد مرادخانی در ابعاد گستردهای موسیقی ایران را هدایت میکرد و در سمت معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای هنرهای نمایشی و تجسمی این کهنبوم نیز بسیار کوشید. موزه موسیقی که از سال ۸۷ به همت این نازنین تأسیس یافت و تاکنون مدیریتش با ایشان بود گواهی است بر فعالیتهای گسترده و پربار ایشان.جامعه هنری ایران هرگز این گوهر ارزشمند را از حافظه خود فراموش نخواهد کرد. یادش گرامی.
سید علیاکبر محتشمیپور وزیر کشور دوره دفاع مقدس و از مؤسسین حزبالله لبنان درگذشت
وداع با روحانی مجاهد
همراه با یادداشتهایی از سید محمود دعایی ، محمد علی سبحانی
و پیام هایی از حسن روحانی ، ابراهیم رئیسی ، محمد باقر قالیباف ، سیدحسن خمینی ، محمد جواد ظریف ، مجمع روحانیون مبارز و...
حجتالاسلام سید علیاکبر محتشمیپور، مجاهد پیش از انقلاب و سیاستمدار برجسته پس از انقلاب اسلامی که رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیت خود او را «روحانی مجاهد» توصیف کردند، روز گذشته در سن 75 سالگی و به علت ابتلا به کرونا، درگذشت. حجتالاسلام محتشمیپور در سال 1325 در تهران متولد شد و پس از تحصیل مقطع ابتدایی در مدرسه علوی، دروس حوزوی را در حوزههای علمیه قم و نجف اشرف دنبال کرد. در قم و در نجف اشرف، یکی از استادان او در حوزه، امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی بود. محتشمیپور در سالهای پیش از انقلاب، به عنوان یکی از شاگردان امام خمینی(ره) حضور مستمری در مبارزات داشت. نخستینبار در سال ۱۳۴۱ دستگیر شد و تا سال ۱۳۵۷ بیشتر عمر خود را در خارج از کشور گذراند که اغلب آن، در نجف اشرف در محضر رهبر کبیر انقلاب گذشت. زمانی نیز که امام خمینی(ره) دوره سه ماهه پایان تبعید را در فرانسه سپری میکردند، عضو دفتر رهبر انقلاب در نوفل لوشاتوی فرانسه بود. محتشمیپور پس از انقلاب اسلامی، سمتهای متعددی را تجربه کرد. در فاصله سالهای 59 تا 60، عضو هیأت منتخب امام خمینی(ره) برای بررسی بنیاد مستضعفان و مدیر صدای جمهوری اسلامی ایران بود. در سال 60 به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوریه برگزیده شد که این تصدی تا سال 64 ادامه داشت. مرحوم محتشمیپور درخلال سالهای خدمت در سوریه، نقش مهمی در پایهریزی نیروی حزبالله لبنان برعهده داشت. به دلیل همین فعالیتها و نیز حمایت از مبارزان فلسطینی بود که در همین دوره هدف یک عملیات تروریستی قرار گرفت و براثر بسته پستی حامل بمب که به آدرس سفیر ایران در دمشق ارسال شده بود، از ناحیه دست و چشم، مجروح و جانباز شد.محتشمیپور پس از پایان مأموریت 4 ساله در سوریه، در دولت دوم مهندس موسوی به عنوان وزیر کشور فعالیت کرد، در دورههای سوم و ششم مجلس شورای اسلامی نیز کسوت نمایندگی را تجربه کرد. محتشمیپور، یکی از پایهگذاران و یکی از اعضای اصلی مجمع روحانیون مبارز در سالهای فعالیت آن بود. مدیرمسئولی مجله و روزنامه بیان، مشاورت سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات و عضویت در کمیته سیاسی مشاوران رهبر معظم انقلاب در سال 68 از دیگر فعالیتهای سیاسی و اجتماعی او بود.
دبیرکلی کنفرانس بینالمللی حمایت از قدس و حمایت از حقوق مردم فلسطین، از مهمترین مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی محتشمیپور در سالهای اخیر بود. او در انتخابات 88 رئیس کمیته صیانت از آرا بود که همین امر، باعث شد فشارهای زیادی در سال بعد از انتخابات به او وارد شود. در نهایت، او در سال 89 راهی نجف اشرف شد.
در سفر حجتالاسلام حسن روحانی، رئیس جمهوری به عراق او از بیت سابق امام خمینی(ره) در نجف بازدید کرد که در تصاویر مربوط به این بازدید، محتشمیپور همراه روحانی دیده میشود. محتشمیپور تا پیش از ابتلا به کرونا نیز به صورت مستمر در عراق زندگی میکرد که پس از ابتلا به این بیماری و گسترش آن، ابتدا به بیمارستانی در کرمانشاه منتقل و سپس در بیمارستان خاتمالانبیای تهران بستری شد و در همین بیمارستان در تهران نیز از دنیا رفت.
مؤسسه دارالزهرا (س) هم اعلام کرد که امروز ساعت هشت و نیم صبح اقامه نماز بر پیکر مطهر سید جلیل القدر، توسط یادگار حضرت امام خمینی (ره) در حسینیه جماران صورت پذیرفته و متعاقباً مراسم تدفین ایشان رأس ساعت ده و نیم در حرم سیدالکریم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) انجام می شود.
پیامهای تسلیت
مقامها و شخصیتهای سیاسی از جریانها و قوای مختلف، با صدور پیامهای جداگانهای درگذشت حجتالاسلام سیدعلی اکبر محتشمیپور را تسلیت گفتند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام حسن روحانی رئیس جمهوری، در پیام خود با اشاره به اینکه درگذشت عالم وارسته حجتالاسلام والمسلمین سید علی اکبر محتشمیپور موجب تأثر و تألم خاطر شد، اظهار کرد: این روحانی مجاهد و مبارز که جزو پیشگامان و همراهان پرتلاش و دلسوز نهضت امام خمینی(ره) بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با پذیرش مسئولیتها و مأموریتهای مختلف سیاسی و فرهنگی در داخل و خارج از کشور همه عمر خویش را صرف ترویج نهضت اسلامی و تحقق آرمانهای بلند انقلاب و نظام اسلامی کرد.
سید ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضائیه هم در پیام خود تأکید کرد که آن مرحوم از مجاهدان راه آزادی قدس شریف و از پیشگامان مبارزه با رژیم غاصب صهیونیستی بود و در این راه به افتخار جانبازی نیز نائل آمد.
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس نیز در پیام خود، ضمن ابراز تأسف و تأثر از درگذشت محتشمیپور نوشت: ایشان چهرهای خدمتگزار در عرصههای انقلاب و نظام بودند و در مسئولیتهای متعدد طی سالها خدمات شایانی را به ملت عرضه داشتند.
حجتالاسلام سیدحسن خمینی نیز مرحوم محتشمی پور را «مجاهد خستگی ناپذیر» توصیف و تأکید کرد که «این برادر عزیز عمر خود را وقف خدمت به دین مبین و امام بزرگوار و آرمانهای انقلاب اسلامی کرد و در این راه لحظهای از پای ننشست. نه شماتتهای بدخواهان و نه آزارها و دشنامها و نه ترور و تبعید او را از آنچه صحیح میپنداشت بازنداشت.»
اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری، محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری، علی ربیعی سخنگوی دولت، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه، حجتالاسلام سیدمحمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات، بیت مرحوم آیتالله صانعی، آیت الله موسوی خوئینی ها، مجید انصاری عضو مجمع روحانیون مبارز، علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی و... نیز با صدور اطلاعیههایی درگذشت آن مرحوم را تسلیت گفتند.
در بخشی از پیام تسلیت مجمع روحانیون مبارز هم آمده است: هرگز تجدید نظر در اندیشههای امام خمینی (ره) به ذهن او راه نیافت و از آغاز نوجوانی تا لحظه عروجش بر راه معشوق ومراد خود پایداری کرد.از سوی دیگر دفاع از سرنوشت مردم مظلوم فلسطین و آزادی قدس شریف مهمترین دغدغه او در طول حیاتش بود.
محتشمیپور؛ پایهگذار جریان حزبالله
محمدعلی سبحانی
سفیر سابق ایران در لبنان و قطر
نقش و تأثیر حجتالاسلام علی اکبر محتشمیپور در تأسیس حزبالله لبنان یک نقش بی بدیل بود که هرگز از یادها فراموش نخواهد شد. ایشان در سال 1361 که حمله اسرائیل به لبنان انجام گرفت، سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوریه و نماینده اول حضرت امام خمینی در منطقه خاورمیانه بود.
بنده بعد از فتح خرمشهر به عنوان نماینده وزارت امور خارجه و نیروهای اعزامی راهی لبنان شدم و خدمت آقای محتشمی پور حضور یافتم. در همین مقطع اتفاق مهمی رخ داد و حضرت امام خمینی به روند اعزام نیروهای ایرانی به ماورای مرزهای کشور و حضور در کشورهای دیگر معترض شدند و با مداخله احتمالی نیروهای ایرانی در امور نظامی سایر کشورها مخالفت کردند. حاج احمدآقای خمینی در یک تماس تلفنی از طرف امام خمینی از آقای محتشمیپور خواست به تهران بازگردد و به دیدار امام برود، ایشان راهی ایران شد و حضرت امام در این ملاقات از آقای محتشمی خواستند که فوراً به دمشق بازگردد و همه نیروهای نظامی ایرانی مستقر در لبنان را هم به مأموریتهای خود در سایر جبههها بازگردانند و فقط تعداد مشخصی از افراد در لبنان با هدف آموزش نظامی باقی بمانند. امام خمینی در خلال یک سخنرانی که همان موقع در میان روحانیونی که برای تبلیغ ماه مبارک رمضان فعالیت میکردند، گفتند: «ما نیروها را از مرزهای خود به لبنان فرستادیم و این شبیه یک توطئه است که اسرائیلیها عامل آن هستند.» امام در نهایت به نوعی گفتند این کار اشتباه بوده است و باید بازگردند و فوراً جبران شود.
به دنبال این فرمان، آقای محتشمی فوراً به دمشق بازگشت و با یک رهبری مقتدرانه و قوی، نیروهای حاضر در لبنان را به تهران برگرداند اما نیروهایی را هم با کمک برادران سپاه در آنجا حفظ کرد و به این ترتیب به حضور ایران با هدف کمک به مردم لبنان به شکل دیگری استمرار بخشید. از این رو تحت هدایت مدبرانه و کمنظیر آقای محتشمی، حزبالله لبنان توسط ایشان تأسیس و به یک نیروی راهبردی مقاومت در لبنان و سطح منطقه تبدیل شد.
طبیعتاً همه دستگاهها و نهادهای مرتبط داخلی هم پشتیبان این ساختار و حرکت شدند. بعدها صحت حرف امام ثابت شد که اگر نیروی نظامی خارجی وارد کشوری شود معادلات داخلی آن کشور را تغییر و مردم آن کشور را از رسیدن به خودباوری محروم میکند. در پی تشکیل حزبالله، مردم لبنان توانستند با موفقیت یک توازن وحشت را در منطقه ایجاد کنند؛ یعنی توازنی که هر طرفی از حمله یکجانبه به این کشور بترسد.
این در حالی بود که پیش از تشکیل حزبالله در لبنان، اسرائیلیها هر لحظه که میخواستند وارد لبنان میشدند اما امروز به هیچ عنوان چنین جرأتی ندارند. در سال 1982 تقریباً بخشهای عظیمی از خاک لبنان توسط نیروهای مقاومت آزاد شد و پس از آن هم در سال 2000 پیروزی بزرگ نصیب ملت لبنان شد. این گونه بود که ملت لبنان اعم از مسیحی شیعه و پیروان سایر ادیان الهی قدردان حزبالله و ایران بودند. مردم لبنان باور کردند میتوانند در مقابل دشمن خود بایستند و ایستادند و پیروزی بزرگی را به دست آوردند. آقای محتشمی با رهبری معنوی خود بذر مقاومت را کاشت و پس از آن شهدایی مانند سردار سلیمانی این بذر را آبیاری کرد و این موفقیت را تداوم بخشید. علاوه بر نقش مهم آقای محتشمیپور در تأسیسات مقاومت در منطقه، حضور ایشان بعدها در قضیه فلسطین هم بسیار مهم بود. ایشان با جلسات مهمی که در حمایت از مبارزات فلسطین و حمایت از انتفاضه برگزار کرد، دنیا را درگیر این رخداد کرد چنان که در یک جلسه 20 رئیس مجلس را از کشورهای مختلف کنار هم جمع کرد تا از انتفاضه فلسطین حمایت کنند. ایشان همچنین مؤسسه بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین و قدس را با هدف حمایت از حقوق مردم فلسطین و اماکن مهمی از جمله مسجدالاقصی، ایجاد کرد.
اینچنین بود که اسرائیلیها انتقام تشکیل حزبالله را از ایشان با یک بسته انفجاری گرفتند که به مجروحیت ایشان انجامید، از این رو آقای محتشمیپور بحق به عنوان ابوالفضل انقلاب اسلامی معرفی شد. هرچند شاگردان ایشان و فرزندان مقاومت در فلسطین و لبنان درسی به اسرائیلیها دادند که تمام حکومتهای عرب به اتفاق نتوانستند این کار را انجام دهند. در سال 2000 بزرگترین پیروزی نصیب مردم لبنان توسط مقاومت شد؛ پیروزیای که کل اعراب در سه جنگ بزرگ نتوانسته بودند به آن دست یابند. مرحوم محتشمیپور بعدها به دلیل اتفاقاتی که در داخل کشور افتاد، حضور در آغوش مولای مظلومان در نجف را ترجیح داد و در آنجا هم بیکار ننشست و دفتر امام را به پایگاهی برای بازدید زوار از سراسر جهان تبدیل کرد. ایشان مرد مؤثر و یک روحانی بزرگ بود که مهمترین ویژگی او را آخرین نخست وزیر جمهوری اسلامی در احوالپرسی ایشان گفت که مردی شجاع، اثرگذار و صادق بود.
دبیرکلی کنفرانس بینالمللی حمایت از قدس و حمایت از حقوق مردم فلسطین، از مهمترین مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی محتشمیپور در سالهای اخیر بود. او در انتخابات 88 رئیس کمیته صیانت از آرا بود که همین امر، باعث شد فشارهای زیادی در سال بعد از انتخابات به او وارد شود. در نهایت، او در سال 89 راهی نجف اشرف شد.
در سفر حجتالاسلام حسن روحانی، رئیس جمهوری به عراق او از بیت سابق امام خمینی(ره) در نجف بازدید کرد که در تصاویر مربوط به این بازدید، محتشمیپور همراه روحانی دیده میشود. محتشمیپور تا پیش از ابتلا به کرونا نیز به صورت مستمر در عراق زندگی میکرد که پس از ابتلا به این بیماری و گسترش آن، ابتدا به بیمارستانی در کرمانشاه منتقل و سپس در بیمارستان خاتمالانبیای تهران بستری شد و در همین بیمارستان در تهران نیز از دنیا رفت.
مؤسسه دارالزهرا (س) هم اعلام کرد که امروز ساعت هشت و نیم صبح اقامه نماز بر پیکر مطهر سید جلیل القدر، توسط یادگار حضرت امام خمینی (ره) در حسینیه جماران صورت پذیرفته و متعاقباً مراسم تدفین ایشان رأس ساعت ده و نیم در حرم سیدالکریم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) انجام می شود.
پیامهای تسلیت
مقامها و شخصیتهای سیاسی از جریانها و قوای مختلف، با صدور پیامهای جداگانهای درگذشت حجتالاسلام سیدعلی اکبر محتشمیپور را تسلیت گفتند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام حسن روحانی رئیس جمهوری، در پیام خود با اشاره به اینکه درگذشت عالم وارسته حجتالاسلام والمسلمین سید علی اکبر محتشمیپور موجب تأثر و تألم خاطر شد، اظهار کرد: این روحانی مجاهد و مبارز که جزو پیشگامان و همراهان پرتلاش و دلسوز نهضت امام خمینی(ره) بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با پذیرش مسئولیتها و مأموریتهای مختلف سیاسی و فرهنگی در داخل و خارج از کشور همه عمر خویش را صرف ترویج نهضت اسلامی و تحقق آرمانهای بلند انقلاب و نظام اسلامی کرد.
سید ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضائیه هم در پیام خود تأکید کرد که آن مرحوم از مجاهدان راه آزادی قدس شریف و از پیشگامان مبارزه با رژیم غاصب صهیونیستی بود و در این راه به افتخار جانبازی نیز نائل آمد.
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس نیز در پیام خود، ضمن ابراز تأسف و تأثر از درگذشت محتشمیپور نوشت: ایشان چهرهای خدمتگزار در عرصههای انقلاب و نظام بودند و در مسئولیتهای متعدد طی سالها خدمات شایانی را به ملت عرضه داشتند.
حجتالاسلام سیدحسن خمینی نیز مرحوم محتشمی پور را «مجاهد خستگی ناپذیر» توصیف و تأکید کرد که «این برادر عزیز عمر خود را وقف خدمت به دین مبین و امام بزرگوار و آرمانهای انقلاب اسلامی کرد و در این راه لحظهای از پای ننشست. نه شماتتهای بدخواهان و نه آزارها و دشنامها و نه ترور و تبعید او را از آنچه صحیح میپنداشت بازنداشت.»
اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری، محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری، علی ربیعی سخنگوی دولت، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه، حجتالاسلام سیدمحمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات، بیت مرحوم آیتالله صانعی، آیت الله موسوی خوئینی ها، مجید انصاری عضو مجمع روحانیون مبارز، علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی و... نیز با صدور اطلاعیههایی درگذشت آن مرحوم را تسلیت گفتند.
در بخشی از پیام تسلیت مجمع روحانیون مبارز هم آمده است: هرگز تجدید نظر در اندیشههای امام خمینی (ره) به ذهن او راه نیافت و از آغاز نوجوانی تا لحظه عروجش بر راه معشوق ومراد خود پایداری کرد.از سوی دیگر دفاع از سرنوشت مردم مظلوم فلسطین و آزادی قدس شریف مهمترین دغدغه او در طول حیاتش بود.
محتشمیپور؛ پایهگذار جریان حزبالله
محمدعلی سبحانی
سفیر سابق ایران در لبنان و قطر
نقش و تأثیر حجتالاسلام علی اکبر محتشمیپور در تأسیس حزبالله لبنان یک نقش بی بدیل بود که هرگز از یادها فراموش نخواهد شد. ایشان در سال 1361 که حمله اسرائیل به لبنان انجام گرفت، سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوریه و نماینده اول حضرت امام خمینی در منطقه خاورمیانه بود.
بنده بعد از فتح خرمشهر به عنوان نماینده وزارت امور خارجه و نیروهای اعزامی راهی لبنان شدم و خدمت آقای محتشمی پور حضور یافتم. در همین مقطع اتفاق مهمی رخ داد و حضرت امام خمینی به روند اعزام نیروهای ایرانی به ماورای مرزهای کشور و حضور در کشورهای دیگر معترض شدند و با مداخله احتمالی نیروهای ایرانی در امور نظامی سایر کشورها مخالفت کردند. حاج احمدآقای خمینی در یک تماس تلفنی از طرف امام خمینی از آقای محتشمیپور خواست به تهران بازگردد و به دیدار امام برود، ایشان راهی ایران شد و حضرت امام در این ملاقات از آقای محتشمی خواستند که فوراً به دمشق بازگردد و همه نیروهای نظامی ایرانی مستقر در لبنان را هم به مأموریتهای خود در سایر جبههها بازگردانند و فقط تعداد مشخصی از افراد در لبنان با هدف آموزش نظامی باقی بمانند. امام خمینی در خلال یک سخنرانی که همان موقع در میان روحانیونی که برای تبلیغ ماه مبارک رمضان فعالیت میکردند، گفتند: «ما نیروها را از مرزهای خود به لبنان فرستادیم و این شبیه یک توطئه است که اسرائیلیها عامل آن هستند.» امام در نهایت به نوعی گفتند این کار اشتباه بوده است و باید بازگردند و فوراً جبران شود.
به دنبال این فرمان، آقای محتشمی فوراً به دمشق بازگشت و با یک رهبری مقتدرانه و قوی، نیروهای حاضر در لبنان را به تهران برگرداند اما نیروهایی را هم با کمک برادران سپاه در آنجا حفظ کرد و به این ترتیب به حضور ایران با هدف کمک به مردم لبنان به شکل دیگری استمرار بخشید. از این رو تحت هدایت مدبرانه و کمنظیر آقای محتشمی، حزبالله لبنان توسط ایشان تأسیس و به یک نیروی راهبردی مقاومت در لبنان و سطح منطقه تبدیل شد.
طبیعتاً همه دستگاهها و نهادهای مرتبط داخلی هم پشتیبان این ساختار و حرکت شدند. بعدها صحت حرف امام ثابت شد که اگر نیروی نظامی خارجی وارد کشوری شود معادلات داخلی آن کشور را تغییر و مردم آن کشور را از رسیدن به خودباوری محروم میکند. در پی تشکیل حزبالله، مردم لبنان توانستند با موفقیت یک توازن وحشت را در منطقه ایجاد کنند؛ یعنی توازنی که هر طرفی از حمله یکجانبه به این کشور بترسد.
این در حالی بود که پیش از تشکیل حزبالله در لبنان، اسرائیلیها هر لحظه که میخواستند وارد لبنان میشدند اما امروز به هیچ عنوان چنین جرأتی ندارند. در سال 1982 تقریباً بخشهای عظیمی از خاک لبنان توسط نیروهای مقاومت آزاد شد و پس از آن هم در سال 2000 پیروزی بزرگ نصیب ملت لبنان شد. این گونه بود که ملت لبنان اعم از مسیحی شیعه و پیروان سایر ادیان الهی قدردان حزبالله و ایران بودند. مردم لبنان باور کردند میتوانند در مقابل دشمن خود بایستند و ایستادند و پیروزی بزرگی را به دست آوردند. آقای محتشمی با رهبری معنوی خود بذر مقاومت را کاشت و پس از آن شهدایی مانند سردار سلیمانی این بذر را آبیاری کرد و این موفقیت را تداوم بخشید. علاوه بر نقش مهم آقای محتشمیپور در تأسیسات مقاومت در منطقه، حضور ایشان بعدها در قضیه فلسطین هم بسیار مهم بود. ایشان با جلسات مهمی که در حمایت از مبارزات فلسطین و حمایت از انتفاضه برگزار کرد، دنیا را درگیر این رخداد کرد چنان که در یک جلسه 20 رئیس مجلس را از کشورهای مختلف کنار هم جمع کرد تا از انتفاضه فلسطین حمایت کنند. ایشان همچنین مؤسسه بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین و قدس را با هدف حمایت از حقوق مردم فلسطین و اماکن مهمی از جمله مسجدالاقصی، ایجاد کرد.
اینچنین بود که اسرائیلیها انتقام تشکیل حزبالله را از ایشان با یک بسته انفجاری گرفتند که به مجروحیت ایشان انجامید، از این رو آقای محتشمیپور بحق به عنوان ابوالفضل انقلاب اسلامی معرفی شد. هرچند شاگردان ایشان و فرزندان مقاومت در فلسطین و لبنان درسی به اسرائیلیها دادند که تمام حکومتهای عرب به اتفاق نتوانستند این کار را انجام دهند. در سال 2000 بزرگترین پیروزی نصیب مردم لبنان توسط مقاومت شد؛ پیروزیای که کل اعراب در سه جنگ بزرگ نتوانسته بودند به آن دست یابند. مرحوم محتشمیپور بعدها به دلیل اتفاقاتی که در داخل کشور افتاد، حضور در آغوش مولای مظلومان در نجف را ترجیح داد و در آنجا هم بیکار ننشست و دفتر امام را به پایگاهی برای بازدید زوار از سراسر جهان تبدیل کرد. ایشان مرد مؤثر و یک روحانی بزرگ بود که مهمترین ویژگی او را آخرین نخست وزیر جمهوری اسلامی در احوالپرسی ایشان گفت که مردی شجاع، اثرگذار و صادق بود.
نسخه کرونایی 100 رهبر سیاسی جهان برای سران گروه هفت
زهره صفاری/ بیش از 200 شخصیت مطرح جهانی که بالای 100 نفرشان از مقامات ارشد سیاسی سابق بینالمللی بودند در نامهای به رهبران کشورهای ثروتمند عضو گروه هفت، خواستار تأمین دو سوم هزینه 66 میلیارد دلاری واکسیناسیون کشورهای فقیر بهمنظور قطع زنجیره شیوع کرونا شدند.
به گزارش روزنامه «گاردین»، در متن این نامه که نخستین بار توسط این روزنامه منتشر شده است، به رهبران هفت کشور انگلیس، امریکا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن و کانادا در آستانه نخستین دیدار حضوریشان در دوران شیوع کرونا هشدار داده شده است که از سال 2021 به عنوان نقطه عطفی برای همکاریهای بینالمللی بهره بگیرند. این درخواست در حالی تهیه و به امضای 230 شخصیت مطرح جهانی رسیده است که با وجود واکسینه شدن دستکم 70 درصد مردم انگلیس با حداقل یک دوز واکسن، مردمان برخی کشورهای صحرای آفریقا تنها 2 درصد واکسیناسیون داشتهاند.
در این میان گرچه نخستوزیر انگلیس در آستانه دیدار با رهبران کشورهای قدرتمند اقتصادی در نشست پایان هفته خواهان عزم بینالمللی برای واکسینه کردن جهان تا پایان سال آینده شده بود اما شخصاً هیچ رقمی درباره کمک انگلیس بیان نکرده است.
از جمله نامهایی که در میان امضاکنندگان طومار ارائه شده به گروه هفت وجود دارد نام «گوردون براون» و «تونی بلر» دو نخستوزیر سابق انگلیس دیده میشود که بهرغم تفاوت خطمشی سیاسیشان در این درخواست مهم به این تلاش همگانی پیوستهاند. «براون» با تأکید بر این برنامه و فشار حداقلی آن بر هزینههای جاری کشورهای قدرتمند اقتصادی گفت: «این پیشنهاد برای هر فرد 30 پنس(43 سنت) در هفته هزینه دارد اما در مقابل میتواند به بهترین شکل جهان را ایمن کند.» علاوه بر دو نخستوزیر سابق انگلیس، شخصیتهای سیاسی برجستهای مانند «بان کی مون» دبیرکل سابق سازمان ملل، «مری رابینسون»، رئیس جمهور سابق ایرلند، 15 تن از رهبران سابق آفریقایی از جمله «اولسگان اوباسانجو» رئیس جمهوری سابق نیجریه و «جان ماهاما» از غنا و «دی کلرک» از آفریقای جنوبی و شماری از مقامات ارشد سابق انگلیس و اساتید دانشگاه نیز این نامه را امضا کرده بودند.
اما آنچه از متن این نامه برمی آمد، مهمترین هدف از این درخواست، لزوم و اهمیت این سرمایهگذاری به منظور توقف شیوع جهشهای جدید ویروس کرونا است که میتوانند واکسیناسیون فعلی را نیز بیاثر کنند: «سال 2020 شاهد سقوط همکاریهای بینالمللی بودیم اما 2021 میتواند عصر جدیدی باشد. بدون شک هیچ جایی از کرونا ایمن نیست مگر اینکه همه جا ایمنی برقرار باشد. بنابراین با حمایت گروه هفت و گروه بیست واکسنها برای کشورهای کمدرآمد یا با درآمد متوسط قابل دسترسی خواهد شد. بهواقع در این سرمایهگذاری بعد خیریه آن مطرح نیست بلکه این اقدام بیشتر در جهت حفظ منافع استراتژیک کشورها است و سندی است تا جایگاه صندوق بینالمللی پول به عنوان بهترین مقصد سرمایهگذاری عمومی تاریخ را اثبات کند.» از طرفی حمایت حداکثری عمومی مردم کشورهای عضو گروه هفت که در نظرسنجی مؤسسه «کودکانمان را نجات دهیم» بهخوبی نشان داده شد، نیز جالب توجه است. براساس آمار این مؤسسه، انگلیس بیشترین اقبال عمومی از این پیشنهاد را با 79 درصد رأی موافق داشت، پس از آن امریکا با 76 درصد حمایت مردمی، کانادا با 73 درصد، فرانسه با 63 درصد و آلمان با 29 درصد به ترتیب بیشترین حمایتهای مردمی را داشتند. علاوه بر درخواست کمک مالی، در این نامه از رهبران گروه هفت خواسته شد تا در فرایند تأمین واکسن و انتقال دانش تولید آن در هر قارهای نیز همکاری لازم را داشته باشند.
این تقاضا در حالی مطرح شده است که پیشتر «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل نیز از کشورهای پیشرفته بهخاطر احتکار واکسن کرونا انتقاد کرده و با خودخواه خواندن آنان، از آنها خواسته بود، واکسنهای تولیدی خود را با سایر کشورهای جهان، بویژه کشورهای فقیر قسمت کنند.
به گزارش روزنامه «گاردین»، در متن این نامه که نخستین بار توسط این روزنامه منتشر شده است، به رهبران هفت کشور انگلیس، امریکا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن و کانادا در آستانه نخستین دیدار حضوریشان در دوران شیوع کرونا هشدار داده شده است که از سال 2021 به عنوان نقطه عطفی برای همکاریهای بینالمللی بهره بگیرند. این درخواست در حالی تهیه و به امضای 230 شخصیت مطرح جهانی رسیده است که با وجود واکسینه شدن دستکم 70 درصد مردم انگلیس با حداقل یک دوز واکسن، مردمان برخی کشورهای صحرای آفریقا تنها 2 درصد واکسیناسیون داشتهاند.
در این میان گرچه نخستوزیر انگلیس در آستانه دیدار با رهبران کشورهای قدرتمند اقتصادی در نشست پایان هفته خواهان عزم بینالمللی برای واکسینه کردن جهان تا پایان سال آینده شده بود اما شخصاً هیچ رقمی درباره کمک انگلیس بیان نکرده است.
از جمله نامهایی که در میان امضاکنندگان طومار ارائه شده به گروه هفت وجود دارد نام «گوردون براون» و «تونی بلر» دو نخستوزیر سابق انگلیس دیده میشود که بهرغم تفاوت خطمشی سیاسیشان در این درخواست مهم به این تلاش همگانی پیوستهاند. «براون» با تأکید بر این برنامه و فشار حداقلی آن بر هزینههای جاری کشورهای قدرتمند اقتصادی گفت: «این پیشنهاد برای هر فرد 30 پنس(43 سنت) در هفته هزینه دارد اما در مقابل میتواند به بهترین شکل جهان را ایمن کند.» علاوه بر دو نخستوزیر سابق انگلیس، شخصیتهای سیاسی برجستهای مانند «بان کی مون» دبیرکل سابق سازمان ملل، «مری رابینسون»، رئیس جمهور سابق ایرلند، 15 تن از رهبران سابق آفریقایی از جمله «اولسگان اوباسانجو» رئیس جمهوری سابق نیجریه و «جان ماهاما» از غنا و «دی کلرک» از آفریقای جنوبی و شماری از مقامات ارشد سابق انگلیس و اساتید دانشگاه نیز این نامه را امضا کرده بودند.
اما آنچه از متن این نامه برمی آمد، مهمترین هدف از این درخواست، لزوم و اهمیت این سرمایهگذاری به منظور توقف شیوع جهشهای جدید ویروس کرونا است که میتوانند واکسیناسیون فعلی را نیز بیاثر کنند: «سال 2020 شاهد سقوط همکاریهای بینالمللی بودیم اما 2021 میتواند عصر جدیدی باشد. بدون شک هیچ جایی از کرونا ایمن نیست مگر اینکه همه جا ایمنی برقرار باشد. بنابراین با حمایت گروه هفت و گروه بیست واکسنها برای کشورهای کمدرآمد یا با درآمد متوسط قابل دسترسی خواهد شد. بهواقع در این سرمایهگذاری بعد خیریه آن مطرح نیست بلکه این اقدام بیشتر در جهت حفظ منافع استراتژیک کشورها است و سندی است تا جایگاه صندوق بینالمللی پول به عنوان بهترین مقصد سرمایهگذاری عمومی تاریخ را اثبات کند.» از طرفی حمایت حداکثری عمومی مردم کشورهای عضو گروه هفت که در نظرسنجی مؤسسه «کودکانمان را نجات دهیم» بهخوبی نشان داده شد، نیز جالب توجه است. براساس آمار این مؤسسه، انگلیس بیشترین اقبال عمومی از این پیشنهاد را با 79 درصد رأی موافق داشت، پس از آن امریکا با 76 درصد حمایت مردمی، کانادا با 73 درصد، فرانسه با 63 درصد و آلمان با 29 درصد به ترتیب بیشترین حمایتهای مردمی را داشتند. علاوه بر درخواست کمک مالی، در این نامه از رهبران گروه هفت خواسته شد تا در فرایند تأمین واکسن و انتقال دانش تولید آن در هر قارهای نیز همکاری لازم را داشته باشند.
این تقاضا در حالی مطرح شده است که پیشتر «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل نیز از کشورهای پیشرفته بهخاطر احتکار واکسن کرونا انتقاد کرده و با خودخواه خواندن آنان، از آنها خواسته بود، واکسنهای تولیدی خود را با سایر کشورهای جهان، بویژه کشورهای فقیر قسمت کنند.
نامزدان 1400 چه گفتند؟
جلیلی: کاهش تورم از مسیر افزایش تولید
رضایی: از همه شایستگان استفاده میکنم
رئیسی: با اقتصاد مقاومتی تحریم را خنثی میکنیم
زاکانی: در 6 ماه 500هزار شغل ایجاد میکنم
قاضیزاده: تصمیم نظام حل مسأله تحریم هاست
مهرعلیزاده: ایران را هاب ترانزیت کالا میکنم
همتی، رئیسی و جلیلی را به مناظره دعوت کرد
کاهش تورم از مسیر افزایش تولید
سعید جلیلی:
● در ۳ ماه نخست دولت، ریسکپذیری سرمایهگذاران خرد بورس را به حداقل میرسانیم.
● یکی از هنرهای رئیس جمهوری این است که بین بازار پولی، سرمایه و بیمه هماهنگی ایجاد کند و ما برای این کار برنامه داریم.
● راهحل کاهش تورم هم افزایش تولید است. بازار سرمایه برای افزایش تولید است. اما اگر تبدیل به بازاری برای سفتهبازی و سوداگری شد، به اقتصاد کشور هم لطمه میزند.
● برای مقابله با فساد یک رویکرد این است که اگر فسادی رخ داد، با آن برخورد کنیم. رویکرد دوم این است که زمینه فساد را از بین ببریم. از بین بردن زمینه فساد یعنی اینکه در سازوکارها اجازه ندهید فساد بروز کند.
● برای خصوصیسازی باشگاههای ورزشی بویژه درباره پرسپولیس و استقلال برنامهای تهیه شده است.
● برنامهای در زمینه استعدادیابی ورزشی تهیه کردهایم. دولت موظف است در پی جستوجوی استعدادها به صورت عادلانه در سراسر کشور باشد.
از همه شایستگان استفاده میکنم
محسن رضایی:
● در دولت اقدام و تحول؛ از مرد و زن، ایرانیان داخل و خارج از کشور، اقوام مختلف، اقلیتها، اصلاحطلب، اصولگرا و مستقلها و هر انسان شایستهای که بتواند کاری انجام دهد استفاده خواهیم کرد.
● گزینشهای خاص را کنار خواهیم گذاشت و از همه شایستگان در ایران حتی در همین دولت و دولتهای گذشته استفاده خواهیم کرد جز کسانی که فسادهای بزرگ انجام دادند و مشکلاتی داشتند.
● مردم به شوخی میگویند ما که به آرزوهایمان نرسیدیم، کاری کنیم که لااقل فلانی به آرزویش برسد! مردم دوستداشتنی ایران؛ آرزوی من این است که کسی در کشور فقیر نباشد؛ آرزوی من این استکه ثروت کشور به دست خود شما برسد. آرزوی من آرامش و شادی و رفاه برای همه شماست. آرزوی من، آرزوی شماست.
● مسعود درخشان، استاد محسن رضایی در دانشگاه تهران: شهادت میدهم که برای حضور اساتید در دفتر محسن رضایی، هیچ اجباری در کار نبود و هیچ حقالزحمه و پاداشی دریافت نکردیم.
با اقتصاد مقاومتی تحریم را خنثی میکنیم
سید ابراهیم رئیسی:
● به عنوان دستگاه قضایی اثبات کردیم میشود با فساد برخورد کرد و گفتیم در این کار هیچ خط قرمزی نداریم و ثابت هم کردیم که میشود در کشور خط قرمز نداشت و این رویه در دولت مردمی نیز دنبال میشود.
● در هر کشوری که این گونه تحریم گسترده انجام شود، مشکلاتی را ایجاد میکند. اما اگر در داخل با توجه به راهکارهای موجود مثل اقتصاد مقاومتی تحریم را خنثی کنیم، اقتصاد ما دچار تکانه نخواهد شد.
● اگر در کشور مسأله و دغدغه مسکن و اشتغال را حل کنیم ازدواج در سنین پایین اتفاق میافتد. این سنی که الان وجود دارد، فکر میکنم جوانان عزیزی که با آنها ارتباط دارم، از این سن ناراحت هستند.
● من مطلقاً هوس قدرت و قدرت افزایی ندارم. جایگاه من به عنوان رئیس قوه قضائیه بسیار مهم است اما مگر میشود بگویم جایگاهی که دارم خوب است و بنشینم و نسبت به وضع کارگران، کشاورزان و جوانان بیتفاوت باشم؟
در 6 ماه 500هزار شغل ایجاد میکنم
علیرضا زاکانی:
● ما میتوانیم در اقتصاد مسیری را برویم که وابستگی به نفت نداشته باشیم و از طرفی شاید نفت ما به طور اسمی در تحریم باشد، اما رسماً بالغ بر یک میلیون بشکه نفت و میعانات گازی میفروشیم.
● باید تحریم را با بیاثر کردن آن در داخل و با تکیه بر ظرفیتهای داخلی برداریم. اما اینکه چه میزان زمان نیاز است تا این موضوع محقق شود.
● ۸.۱ میلیون تن ظرفیت خالی در بخش پلیمری کشور وجود دارد که استفاده از آن سبب ایجاد دو میلیون شغل در مدت دو سال میشود.
● ارزش افزوده فقط در پول و امکانات نیست بلکه به اشتغالزایی نیزبستگی دارد.
● ما در ۶ ماه اول حداقل ۵۰۰ هزار شغل و در سال بعد ۱.۵ میلیون شغل و از سال بعد دو میلیون شغل میتوانیم ایجاد کنیم.
● تعارض منافع، فساد و خودباختگی نمیگذارد که مسئول، نوکر مردم باشد، اما ما به فضل الهی برای آینده اینگونه مشکلات را نخواهیم داشت.
تصمیم نظام حل مسأله تحریم هاست
امیرحسین قاضیزاده هاشمی:
● حذف قیمتگذاری دستوری، اخذ مالیات بر عایدی سرمایه از بازارهای غیرمولد، دوطرفه شدن معاملات سهام، توسعه ابزارهای کاهش ریسک، رفع انحصار از مجوزها و راهاندازی صندوق پروژه از جمله برنامههای من برای حمایت از بازار سرمایه است.
● نحوه توزیع یارانه در کشور ما یک اشکال اساسی دارد. چون برمبنای تعدیل قیمتها، تولید پول میکند و یارانه را توزیع میکند. یعنی به عبارت بهتر گرانی خلق میکند و هزینهها را بالا میبرد.
● باید مالیات را از اشخاص حقوقی کم کنیم، و بیشتر به سمت افراد حقیقی ببریم. نظام جامع مالیاتی را درست کنیم و بعداً نظام بیمهای را باید به آن وصل کنیم. زیرا نظام بیمهای یک نوع دریافت مالیات است.
● وقتی با فساد مبارزه میکنیم هم باید با مفسدین مبارزه بکنیم و هم با ساختارهای فساد زا.
● نظام تصمیم گرفته که مسأله تحریمها را حل بکند. هر دولتی هم که بیاید سر کار باید محکم و استوار دنبالش برود.
ایران را هاب ترانزیت کالا میکنم
محسن مهرعلیزاده:
● کسانی که در زمینه اقتصادی تجربهای ندارند، چگونه میخواهند یکشبه وضعیت بحرانی بازار بورس را سامان دهند و فساد را در کشور ریشهکن کنند؟
● برجام، سند افتخاری برای دستگاه دیپلماسی کشور در تاریخ چند دهه اخیر است و باید از برجام حراست شده و در جهت زنده کردن آن تلاش کنیم.
● باید برای توزیع عدالت اجتماعی یارانهها را برای پنج دهک اول پنج برابر کنیم تا هر خانوار بتواند حداقل ماهانه یک میلیون تومان یارانه دریافت کند.
● باید از هر امکانی برای حفظ جمهوریت نظام جمهوری اسلامی بهرهبرداری کنیم تا رأی مردم به عنوان تعیین کننده محوری برای خود مردم و کشور باشد.
● شمال ایران را با قطار به جنوب وصل خواهم کرد و ایران را به هاب ترانزیت کالا در منطقه تبدیل میکنم. ما برای 80 میلیون نفر فکر نمیکنیم، بلکه برای بازار 500 میلیون نفری فکر میکنیم.
● در سالهای اخیر عزم و ارادهای در کشور وجود داشت تا ناامیدی را به جامعه پمپاژ کنند.
رئیسی و جلیلی را به مناظره دعوت می کنم
عبدالناصر همتی:
● اقتصاد را باید به بازار واگذار و نظارت کرد. یعنی دولت باید اقداماتی کند که بازار درست عمل کند مهمترین سیاست و برنامه من کنترل این نوع محصولات و فعالیت هاست.
● صنایع فولادی و پتروشیمی ما هم باید بازار داخلی را تأمین و هم باید بازارهای صادراتی را حفظ کنند. بنابراین برنامه دولت بنده این است که میان صادرات و مصرف داخل در این حوزه تنظیم گری شود.
● در جریــــــان مناظــــــره، نامزدهای پوششی بههمراه نامزد اصلی، ۲۹ بار با بردن اسم بنده به من تهمت زدند. با توجه به اینکه به رقیب اصلی بنده ۵ دقیقه فرصت اضافی داده شد، بنابر محاسبات انجام شده باید ۲۰ دقیقه فرصت اضافی برای پاسخگویی به بنده هم اختصاص یابد.
● آقای جلیلی پیشنهاد مناظره دو نفره دادهاند. خیلی هم خوب است. همین جا از رقیب اصلی خودم، آقای رئیسی دعوت میکنم در اینستاگرام به صورت زنده مناظره کنیم. بعد خدمت آقای جلیلی هستم.
سعید جلیلی:
● در ۳ ماه نخست دولت، ریسکپذیری سرمایهگذاران خرد بورس را به حداقل میرسانیم.
● یکی از هنرهای رئیس جمهوری این است که بین بازار پولی، سرمایه و بیمه هماهنگی ایجاد کند و ما برای این کار برنامه داریم.
● راهحل کاهش تورم هم افزایش تولید است. بازار سرمایه برای افزایش تولید است. اما اگر تبدیل به بازاری برای سفتهبازی و سوداگری شد، به اقتصاد کشور هم لطمه میزند.
● برای مقابله با فساد یک رویکرد این است که اگر فسادی رخ داد، با آن برخورد کنیم. رویکرد دوم این است که زمینه فساد را از بین ببریم. از بین بردن زمینه فساد یعنی اینکه در سازوکارها اجازه ندهید فساد بروز کند.
● برای خصوصیسازی باشگاههای ورزشی بویژه درباره پرسپولیس و استقلال برنامهای تهیه شده است.
● برنامهای در زمینه استعدادیابی ورزشی تهیه کردهایم. دولت موظف است در پی جستوجوی استعدادها به صورت عادلانه در سراسر کشور باشد.
از همه شایستگان استفاده میکنم
محسن رضایی:
● در دولت اقدام و تحول؛ از مرد و زن، ایرانیان داخل و خارج از کشور، اقوام مختلف، اقلیتها، اصلاحطلب، اصولگرا و مستقلها و هر انسان شایستهای که بتواند کاری انجام دهد استفاده خواهیم کرد.
● گزینشهای خاص را کنار خواهیم گذاشت و از همه شایستگان در ایران حتی در همین دولت و دولتهای گذشته استفاده خواهیم کرد جز کسانی که فسادهای بزرگ انجام دادند و مشکلاتی داشتند.
● مردم به شوخی میگویند ما که به آرزوهایمان نرسیدیم، کاری کنیم که لااقل فلانی به آرزویش برسد! مردم دوستداشتنی ایران؛ آرزوی من این است که کسی در کشور فقیر نباشد؛ آرزوی من این استکه ثروت کشور به دست خود شما برسد. آرزوی من آرامش و شادی و رفاه برای همه شماست. آرزوی من، آرزوی شماست.
● مسعود درخشان، استاد محسن رضایی در دانشگاه تهران: شهادت میدهم که برای حضور اساتید در دفتر محسن رضایی، هیچ اجباری در کار نبود و هیچ حقالزحمه و پاداشی دریافت نکردیم.
با اقتصاد مقاومتی تحریم را خنثی میکنیم
سید ابراهیم رئیسی:
● به عنوان دستگاه قضایی اثبات کردیم میشود با فساد برخورد کرد و گفتیم در این کار هیچ خط قرمزی نداریم و ثابت هم کردیم که میشود در کشور خط قرمز نداشت و این رویه در دولت مردمی نیز دنبال میشود.
● در هر کشوری که این گونه تحریم گسترده انجام شود، مشکلاتی را ایجاد میکند. اما اگر در داخل با توجه به راهکارهای موجود مثل اقتصاد مقاومتی تحریم را خنثی کنیم، اقتصاد ما دچار تکانه نخواهد شد.
● اگر در کشور مسأله و دغدغه مسکن و اشتغال را حل کنیم ازدواج در سنین پایین اتفاق میافتد. این سنی که الان وجود دارد، فکر میکنم جوانان عزیزی که با آنها ارتباط دارم، از این سن ناراحت هستند.
● من مطلقاً هوس قدرت و قدرت افزایی ندارم. جایگاه من به عنوان رئیس قوه قضائیه بسیار مهم است اما مگر میشود بگویم جایگاهی که دارم خوب است و بنشینم و نسبت به وضع کارگران، کشاورزان و جوانان بیتفاوت باشم؟
در 6 ماه 500هزار شغل ایجاد میکنم
علیرضا زاکانی:
● ما میتوانیم در اقتصاد مسیری را برویم که وابستگی به نفت نداشته باشیم و از طرفی شاید نفت ما به طور اسمی در تحریم باشد، اما رسماً بالغ بر یک میلیون بشکه نفت و میعانات گازی میفروشیم.
● باید تحریم را با بیاثر کردن آن در داخل و با تکیه بر ظرفیتهای داخلی برداریم. اما اینکه چه میزان زمان نیاز است تا این موضوع محقق شود.
● ۸.۱ میلیون تن ظرفیت خالی در بخش پلیمری کشور وجود دارد که استفاده از آن سبب ایجاد دو میلیون شغل در مدت دو سال میشود.
● ارزش افزوده فقط در پول و امکانات نیست بلکه به اشتغالزایی نیزبستگی دارد.
● ما در ۶ ماه اول حداقل ۵۰۰ هزار شغل و در سال بعد ۱.۵ میلیون شغل و از سال بعد دو میلیون شغل میتوانیم ایجاد کنیم.
● تعارض منافع، فساد و خودباختگی نمیگذارد که مسئول، نوکر مردم باشد، اما ما به فضل الهی برای آینده اینگونه مشکلات را نخواهیم داشت.
تصمیم نظام حل مسأله تحریم هاست
امیرحسین قاضیزاده هاشمی:
● حذف قیمتگذاری دستوری، اخذ مالیات بر عایدی سرمایه از بازارهای غیرمولد، دوطرفه شدن معاملات سهام، توسعه ابزارهای کاهش ریسک، رفع انحصار از مجوزها و راهاندازی صندوق پروژه از جمله برنامههای من برای حمایت از بازار سرمایه است.
● نحوه توزیع یارانه در کشور ما یک اشکال اساسی دارد. چون برمبنای تعدیل قیمتها، تولید پول میکند و یارانه را توزیع میکند. یعنی به عبارت بهتر گرانی خلق میکند و هزینهها را بالا میبرد.
● باید مالیات را از اشخاص حقوقی کم کنیم، و بیشتر به سمت افراد حقیقی ببریم. نظام جامع مالیاتی را درست کنیم و بعداً نظام بیمهای را باید به آن وصل کنیم. زیرا نظام بیمهای یک نوع دریافت مالیات است.
● وقتی با فساد مبارزه میکنیم هم باید با مفسدین مبارزه بکنیم و هم با ساختارهای فساد زا.
● نظام تصمیم گرفته که مسأله تحریمها را حل بکند. هر دولتی هم که بیاید سر کار باید محکم و استوار دنبالش برود.
ایران را هاب ترانزیت کالا میکنم
محسن مهرعلیزاده:
● کسانی که در زمینه اقتصادی تجربهای ندارند، چگونه میخواهند یکشبه وضعیت بحرانی بازار بورس را سامان دهند و فساد را در کشور ریشهکن کنند؟
● برجام، سند افتخاری برای دستگاه دیپلماسی کشور در تاریخ چند دهه اخیر است و باید از برجام حراست شده و در جهت زنده کردن آن تلاش کنیم.
● باید برای توزیع عدالت اجتماعی یارانهها را برای پنج دهک اول پنج برابر کنیم تا هر خانوار بتواند حداقل ماهانه یک میلیون تومان یارانه دریافت کند.
● باید از هر امکانی برای حفظ جمهوریت نظام جمهوری اسلامی بهرهبرداری کنیم تا رأی مردم به عنوان تعیین کننده محوری برای خود مردم و کشور باشد.
● شمال ایران را با قطار به جنوب وصل خواهم کرد و ایران را به هاب ترانزیت کالا در منطقه تبدیل میکنم. ما برای 80 میلیون نفر فکر نمیکنیم، بلکه برای بازار 500 میلیون نفری فکر میکنیم.
● در سالهای اخیر عزم و ارادهای در کشور وجود داشت تا ناامیدی را به جامعه پمپاژ کنند.
رئیسی و جلیلی را به مناظره دعوت می کنم
عبدالناصر همتی:
● اقتصاد را باید به بازار واگذار و نظارت کرد. یعنی دولت باید اقداماتی کند که بازار درست عمل کند مهمترین سیاست و برنامه من کنترل این نوع محصولات و فعالیت هاست.
● صنایع فولادی و پتروشیمی ما هم باید بازار داخلی را تأمین و هم باید بازارهای صادراتی را حفظ کنند. بنابراین برنامه دولت بنده این است که میان صادرات و مصرف داخل در این حوزه تنظیم گری شود.
● در جریــــــان مناظــــــره، نامزدهای پوششی بههمراه نامزد اصلی، ۲۹ بار با بردن اسم بنده به من تهمت زدند. با توجه به اینکه به رقیب اصلی بنده ۵ دقیقه فرصت اضافی داده شد، بنابر محاسبات انجام شده باید ۲۰ دقیقه فرصت اضافی برای پاسخگویی به بنده هم اختصاص یابد.
● آقای جلیلی پیشنهاد مناظره دو نفره دادهاند. خیلی هم خوب است. همین جا از رقیب اصلی خودم، آقای رئیسی دعوت میکنم در اینستاگرام به صورت زنده مناظره کنیم. بعد خدمت آقای جلیلی هستم.
مرگ مغز متفکر برنامه موشکی اسرائیل
گروه جهان/ «آوی هار ایوان»، مغز متفکر برنامه موشکی اسرائیل که زمانی رئیس آژانس فضایی اسرائیل بود و در جریان جنگ اخیر غزه دچار جراحات شدیدی شد، یکشنبه شب بر اثر شدت این جراحات درگذشت. به گزارش خبرگزاری «آسوشیتدپرس»، «آوی هار ایوان» 84 ساله در جریان درگیریهای اخیر بین مقاومت و ارتش رژیم صهیونیستی در هتلی در شهر عکا سکونت داشت. شهری که شاهد درگیریهای داخلی شدید بین فلسطینیان ساکن این شهر با نظامیان و صهیونیستهای افراطی بود. طی این درگیریها، فلسطینیان که با دست خالی مجبور به مقابله با صهیونیستها بودند، برای فرار از گازهای اشکآور اقدام به برافروختن آتش میکردند. «آوی هار ایوان» بر اثر استنشاق دود ناشی از این آتشها و همچنین سوختگی زخمی و در بیمارستان بستری شد. بیمارستانی که وی در آن بستری بود، یکشنبه شب فوت وی را تأیید کرد.
«آوی هار ایوان» از سال 1982 در مناصب مختلفی در آژانس فضایی اسرائیل خدمت میکرد. او بین سالهای 1995 تا 2004 مدیر این آژانس شد و بعد از آن نیز در مرکز مطالعات استراتژیک بگین سادات، کار میکرد. وی در این سالها سلاحهای موشکی مدرن زیادی را به اسرائیل وارد کرد.
نتانیاهو لاپید را تهدید به براندازی کرد
«بنیامین نتانیاهو» که خود را روی لبه تیغ پایان حاکمیت 12 سالهاش بر کاخ نخست وزیری این رژیم میبیند، دولت برآمده از ائتلاف اخیر در تل آویو را حاصل «بزرگترین تقلب انتخاباتی» در سرزمینهای اشغالی دانست و گفت: من و همپیمانانم در لیکود بهشدت با تشکیل این دولت متقلب مخالفیم و حتی اگر تشکیل هم شود با سرعت زیادی برکنارش خواهیم کرد. او تأکید کرد که دولت «تغییر»، نامی که «یائیر لاپید» برای ائتلاف خود تعیین کرده، یک دولت چپگرای خطرناک است که مبتنی بر حمایت از ترورسیم است. وی مدعی شد، از همینرو خود را متعهد به مبارزه با آن میبیند و اگر چنین دولتی شکل بگیرد، تمام توان خود را بهکار خواهد بست تا آن را برکنار کند.
«آوی هار ایوان» از سال 1982 در مناصب مختلفی در آژانس فضایی اسرائیل خدمت میکرد. او بین سالهای 1995 تا 2004 مدیر این آژانس شد و بعد از آن نیز در مرکز مطالعات استراتژیک بگین سادات، کار میکرد. وی در این سالها سلاحهای موشکی مدرن زیادی را به اسرائیل وارد کرد.
نتانیاهو لاپید را تهدید به براندازی کرد
«بنیامین نتانیاهو» که خود را روی لبه تیغ پایان حاکمیت 12 سالهاش بر کاخ نخست وزیری این رژیم میبیند، دولت برآمده از ائتلاف اخیر در تل آویو را حاصل «بزرگترین تقلب انتخاباتی» در سرزمینهای اشغالی دانست و گفت: من و همپیمانانم در لیکود بهشدت با تشکیل این دولت متقلب مخالفیم و حتی اگر تشکیل هم شود با سرعت زیادی برکنارش خواهیم کرد. او تأکید کرد که دولت «تغییر»، نامی که «یائیر لاپید» برای ائتلاف خود تعیین کرده، یک دولت چپگرای خطرناک است که مبتنی بر حمایت از ترورسیم است. وی مدعی شد، از همینرو خود را متعهد به مبارزه با آن میبیند و اگر چنین دولتی شکل بگیرد، تمام توان خود را بهکار خواهد بست تا آن را برکنار کند.
«رافائل گروسی» در نشست شورای حکام ادعا کرد
روند شفافسازی از سوی ایران پیشرفتی نداشته است
گروه سیاسی/ جدیدترین نشست فصلی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حالی از دیروز آغاز شد که موضوع برنامه هستهای ایران یکی از مهمترین دستور کارهای آن بهشمار میرود. «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس سخنان خود را در این نشست با طرح مسائل پادمانی مرتبط با برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد و این احتمال را مطرح کرد که جلسات گفتوگو با ایران احتمالاً نتیجه مثبتی نداشته باشد. «گروسی» طی اظهاراتی گفت: «نبود پیشرفت برای شفافسازی درخصوص سؤالات آژانس حول صحت و کامل بودن اعلامیههای پادمانی ایران، بر توانایی آژانس اتمی برای مطمئن شدن از ذات صلحآمیز برنامه هستهای ایران تأثیر جدی میگذارد.»
این نشست پس از آن برگزار میشود که آژانس در گزارش جدید فصلی خود درباره اجرای توافق هستهای ایران که دهم خرداد ماه در اختیار اعضای شورای حکام قرار داد، مدعی شده بود که روند گفتوگوها با کشورمان پیرامون برنامه هستهایاش نتیجه بخش نبوده و ایران از ارائه توضیحات لازم درباره ذرات اورانیوم کشف شده در چند سایت این کشور خودداری کرده است.
دور جدید نشست آژانس در شرایطی برگزار میشود که در دور قبلی ۳۵ عضو شورای حکام از جمله نمایندگان سه کشور اروپایی با همراهی امریکا پیشنویس یک قطعنامه ضدایرانی را آماده کرده بودند اما پس از آنکه «گروسی» انجام گفتوگوهای جدید با ایران را کلید زد، کشورهای غربی این قطعنامه را پس گرفتند. ذیل چنین گفتوگوهایی است که دیپلماتهای غربی بهرغم گزارش اخیر آژانس، صدور قطعنامه جدید علیه ایران در نشست جاری آژانس را محتمل ندانستهاند. به گزارش رویترز منابع آگاه گفتهاند که قطعنامهای در این خصوص صادر نخواهد شد و تنها کشورهای عضو شورای حکام اقدام به صدور بیانیههای جداگانه خواهند کرد.
«میخائیل اولیانوف»، نماینده روسیه در مذاکرات هستهای وین هم در توئیتی اعلام کرده است که شورای حکام در نشست جدید خود به بررسی دو گزارش میپردازد که چندان برای ایران مطلوب نیست اما پیشبینی میشود اتفاق خاصی رخ ندهد. او یادآور شده است: «همه متوجه شدند که دخالت در مذاکرات هستهای در وین جایز نیست.»
پیشتر ایران و آژانس در اسفندماه سال گذشته و در پی توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی از سوی کشورمان به توافقی برای ارائه دسترسیهای داوطلبانه از سوی ایران به دو مکان مشخص شده و تسهیل فعالیتهای راستیآزمایی آژانس دست یافتند که اخیراً بهمدت یک ماه دیگر (تا تاریخ ۲۴ ژوئن مصادف با سوم تیرماه) تمدید شد. اقدامی که به منظور حمایت از مذاکرات برجام در وین صورت گرفت.
جلسه جاری شورای حکام پشت درهای بسته برگزار میشود و براساس گزارشهای رسیده شماری از ۳۵ عضو این شورا بهواسطه شیوع بیماری کرونا، از طریق ویدئوکنفرانس در نشست این هفته حاضر هستند. قابل انتظار است که صدور قطعنامه علیه کشورمان در این نشست به تشدید تنشها میان ایران و کشورهای غربی منجر شود و گفتوگوهای جاری در وین برای احیای توافق هستهای را با مخاطراتی جدی مواجه کند.
این نشست پس از آن برگزار میشود که آژانس در گزارش جدید فصلی خود درباره اجرای توافق هستهای ایران که دهم خرداد ماه در اختیار اعضای شورای حکام قرار داد، مدعی شده بود که روند گفتوگوها با کشورمان پیرامون برنامه هستهایاش نتیجه بخش نبوده و ایران از ارائه توضیحات لازم درباره ذرات اورانیوم کشف شده در چند سایت این کشور خودداری کرده است.
دور جدید نشست آژانس در شرایطی برگزار میشود که در دور قبلی ۳۵ عضو شورای حکام از جمله نمایندگان سه کشور اروپایی با همراهی امریکا پیشنویس یک قطعنامه ضدایرانی را آماده کرده بودند اما پس از آنکه «گروسی» انجام گفتوگوهای جدید با ایران را کلید زد، کشورهای غربی این قطعنامه را پس گرفتند. ذیل چنین گفتوگوهایی است که دیپلماتهای غربی بهرغم گزارش اخیر آژانس، صدور قطعنامه جدید علیه ایران در نشست جاری آژانس را محتمل ندانستهاند. به گزارش رویترز منابع آگاه گفتهاند که قطعنامهای در این خصوص صادر نخواهد شد و تنها کشورهای عضو شورای حکام اقدام به صدور بیانیههای جداگانه خواهند کرد.
«میخائیل اولیانوف»، نماینده روسیه در مذاکرات هستهای وین هم در توئیتی اعلام کرده است که شورای حکام در نشست جدید خود به بررسی دو گزارش میپردازد که چندان برای ایران مطلوب نیست اما پیشبینی میشود اتفاق خاصی رخ ندهد. او یادآور شده است: «همه متوجه شدند که دخالت در مذاکرات هستهای در وین جایز نیست.»
پیشتر ایران و آژانس در اسفندماه سال گذشته و در پی توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی از سوی کشورمان به توافقی برای ارائه دسترسیهای داوطلبانه از سوی ایران به دو مکان مشخص شده و تسهیل فعالیتهای راستیآزمایی آژانس دست یافتند که اخیراً بهمدت یک ماه دیگر (تا تاریخ ۲۴ ژوئن مصادف با سوم تیرماه) تمدید شد. اقدامی که به منظور حمایت از مذاکرات برجام در وین صورت گرفت.
جلسه جاری شورای حکام پشت درهای بسته برگزار میشود و براساس گزارشهای رسیده شماری از ۳۵ عضو این شورا بهواسطه شیوع بیماری کرونا، از طریق ویدئوکنفرانس در نشست این هفته حاضر هستند. قابل انتظار است که صدور قطعنامه علیه کشورمان در این نشست به تشدید تنشها میان ایران و کشورهای غربی منجر شود و گفتوگوهای جاری در وین برای احیای توافق هستهای را با مخاطراتی جدی مواجه کند.
چرا به همدیگر گوش نمیدهیم؟
یک دقیقه و 50 ثانیه
مریم طالشی
گزارش نویس
گوشی را برمیدارم تا برای دوستی صدا (voice) بفرستم. چند بار ضبط میکنم و پشیمان میشوم. بار آخر یک دقیقه و 50ثانیه صدای ضبط شدهام را میفرستم. بهنظرم کمی طولانی شده. نمیدانم حوصلهاش میآید تا آخر گوش کند یا نه. چیز خاصی نیست، کمی درد دل؛ شبیه همان کاغذ مچاله شدهای که توی دست مرد مُرده داستان نادر ابراهیمی بود و در آن هیچ نبود جز چند لطیفه شمالی و یکی دو شماره تلفن.
چرا اینقدر سنگینم؟ چرا آرام نمیشوم؟ گوشی را برمیدارم. پیام مخابره شده اما هنوز خوانده نشده. تا میآیم گوشی را پرت کنم روی مبل، پیامم دو تا تیک آبی میخورد. چشمم برق میزند. گوشی بهدست منتظر میمانم تا یک دقیقه و 50 ثانیه تمام شود. برای احتیاط میگذارم بشود دو دقیقه. خبری نمیشود. 5 دقیقه و ده دقیقه بعدش هم. نیم ساعت بعد یک پیام 4 ثانیهای میرسد: «آره واقعاً درست میگی.»
چی را درست میگویم؟ من اندازه یک دقیقه و 50 ثانیه از غصهای گفتهام که دارد خفهام میکند و تو در جواب فقط میگویی درست میگویی؟ انتظار اینکه همان موقع زنگ بزنی را نداشتم اما حداقل 30 ثانیه دلداری که میتوانستی بدهی. اینها را به خودم میگویم.
گوشی را میگذارم کنار. پشیمان میشوم. اصلاً از اول نباید پیام میدادم. مادربزرگم میگفت غمت را به دیوار بگو. درست میگفت.
«آقای دکتر لطفاً جواب این شنونده محترم را بفرمایید.» آقای دکتر اول از شنونده تشکر میکند که با برنامه تماس گرفته و بعد شروع میکند به جواب دادن. ده دقیقه بیتوقف حرف میزند و تئوری خودش را مطرح میکند و به فلان اندیشمند و فیلسوف استناد میکند. جوابش اصلاً ربطی به سؤال شنونده ندارد. بیشتر شبیه یک متن از پیش آماده شده است که بارها تمرین شده. ارتباط شنونده قطع شده وگرنه باید آخرش میگفت پس جواب سؤال من چی شد آقای دکتر؟ اصلاً به حرف من گوش میدادید؟ و بعد برای اینکه مچ دکتر را بگیرد، یک چیز بیربط میگفت و وقتی دکتر میگفت سؤالت همین بود دیگر، گوشی را با حرص میکوبید و میگفت شما هم با این برنامههایتان.
افراد روی استیج یکی از اتاقهای کلاب هاوس تعدادشان نسبتاً زیاد است. هرکس دو دقیقه حرف میزند و نظرش را مطرح میکند. آقای کارشناس همه چی دان دوست دارد بیشتر از بقیه حرف بزند، آخر سوگلی برنامه هم هست. بیوقفه حرف میزند و بعد نوبت بقیه میشود. از او سؤالهایی درباره نظراتش میپرسند. نوبت آقای کارشناس میشود که جواب دهد. انگار تازه گوشی را از حالت سکوت درآورده باشد، اصلاً نمیداند چه خبر است. اسم هرکس را میآورند میگوید راستش متوجه سؤال ایشان نشدم. بهتر است بگوید اصلاً گوش نمیکردم. لابد فقط خودش دوست دارد حرف بزند، مثل خیلیهای دیگر که عادت شنیدن ندارند، حتی وقتی مقابلت نشستهاند. حالت چشمهایشان قشنگ به آدم میفهماند که اصلاً حواسشان به حرفهایت نیست. آن تأیید کردنهای الکی و سر تکان دادنها. لابد حتی توی دلشان گاهی به آدم فحش هم میدهند که چقدر حرف میزنی. بیشتر ترجیح میدهند سرشان را بکنند توی گوشی و خوش باشند.
اصلاً یکی از دلایلش همین است، همانطور که عادل صادقی، روانشناس در این باره میگوید: «تلفنهای هوشمند خودشان به عاملی تبدیل شده که آدمها ارتباط چهره به چهره برقرار نکنند. در واقع ارتباطات مجازی جای ارتباطهای واقعی را میگیرد و افراد طوری به آن عادت میکنند که دیگر نشستن در جمع و ارتباط واقعی با افراد برایشان کسالت بار و حتی اضطراب آور است. این را میشود در زمره همان اعتیاد به تلفن همراه یا نوموفوبیا دستهبندی کرد. در این اختلال که متأسفانه تعداد زیادی هم درگیر آن هستند، فرد از اینکه مدتی از تلفن همراهش دور بماند دچار اضطراب میشود برای همین خیلی زود به زود باید تلفنش را چک کند و نمیتواند روی ارتباط حضوری با دیگران تمرکز کند. وقتی صحبت شما ده دقیقه طول میکشد، او دچار بیحوصلگی میشود و اضطراب پیدا میکند چون به تلفنش نگاه نکرده. این را کاملاً میشود از حالت صورت و بدنش حتی فهمید. البته خیلی افراد حین صحبت دیگران این ملاحظه را هم نمیکنند و تند تند تلفنشان را چک میکنند که برای فرد مقابل ناخوشایند است و ممکن است تصمیم بگیرد که صحبتش را قطع کند و دیگر با چنین فردی هم کلام نشود. این میتواند یکی از دلایل گوش نکردن آدمها بهحرفهای هم باشد. این را هم بگویم که خیلیها به خاطر حس تنهایی به حضور در شبکههای اجتماعی بهصورت افراطی روی میآورند که بعد از مدتی حتی در صورت وجود فرد واقعی، همان ارتباطات فضای مجازی را ترجیح میدهند.»
یادم میآید در یکی از مجلههای رمز موفقیت که سالها پیش خیلی رونق پیدا کرده بود خوانده بودم که یکی از مشخصات آدمهای جذاب این است که خوب به حرف دیگران گوش میدهند. از مجموع تمام آن نصایح چندگانه مجله برای جذابیت، همین یکی خوب یادم ماند. سعی میکردم آن را بهکار ببندم چون دیگر در ذهنم حک شده بود که این بیشک یکی از راههای جذاب بهنظر رسیدن است و خب چه کسی از جذابیت بدش میآید؟!
این شد که تلاش کردم به حرف آدمها خوب گوش دهم. نویسنده مجله گفته بود برای اینکه طرف متوجه شود به حرفش گوش میدهید، حین صحبتاش با تکان دادن سر و لبخند زدن به او بفهمانید که حواستان به حرفهایش است. این توصیه را هم به کار میبستم و نتیجه این شد که سنگ صبور خوبی برای دوستانم شدم. من کمکم به آدمی تبدیل شده بودم که دیگران برای درددل سراغش میآمدند و او گوش میکرد و بیآنکه وسط حرفشان بپرد یا توصیه و نصیحت نابجایی بکند، میگذاشت هرچه روی دلشان سنگینی میکند بگویند. ناگفته نماند که این نصیحت نکردن را هم از همان مجله یاد گرفته بودم. درددلها کم کم تلفنی هم شد، آخر شکل زندگی همهمان تغییر کرده بود و سرمان شلوغتر شده بود اما درددلها کم نشده بودند. من سالها شنیدم و شنیدم و خودم حرف نزدم. اصلاً چنین انتظاری هم از من نمیرفت. چه معنی دارد که سنگ صبور، خودش از زمین و زمان گلایه کند. من گلهای نداشتم. یاد گرفته بودم که غم هایم را به دیوار بگویم یا حداقل اینطور فکر میکردم. گاهی اما آدم دوست دارد حرف بزند، نه با دیوار که با یک دوست که فکر میکنی به تو گوش میدهد. حداقل اندازه یک دقیقه و 50 ثانیه.
خنده دار است که من ادعا میکنم درد دل نمیکنم اما حالا اندازه هزار و 200 کلمه دارم با شما حرف میزنم و این حرفها حرفهای دل خودم است. هزار و 200 کلمه چند دقیقه حرف زدن میشود؟ فکر میکنم چیزی حدود 15 دقیقه. نمیدانم شما حوصله دارید 15 دقیقه به حرفهای یک آدم غریبه گوش کنید یا نه. چقدر دارم با عددها بازی میکنم. اسیر حساب و کتاب حرف و کلمه شدهام. بگذریم.
گزارش نویس
گوشی را برمیدارم تا برای دوستی صدا (voice) بفرستم. چند بار ضبط میکنم و پشیمان میشوم. بار آخر یک دقیقه و 50ثانیه صدای ضبط شدهام را میفرستم. بهنظرم کمی طولانی شده. نمیدانم حوصلهاش میآید تا آخر گوش کند یا نه. چیز خاصی نیست، کمی درد دل؛ شبیه همان کاغذ مچاله شدهای که توی دست مرد مُرده داستان نادر ابراهیمی بود و در آن هیچ نبود جز چند لطیفه شمالی و یکی دو شماره تلفن.
چرا اینقدر سنگینم؟ چرا آرام نمیشوم؟ گوشی را برمیدارم. پیام مخابره شده اما هنوز خوانده نشده. تا میآیم گوشی را پرت کنم روی مبل، پیامم دو تا تیک آبی میخورد. چشمم برق میزند. گوشی بهدست منتظر میمانم تا یک دقیقه و 50 ثانیه تمام شود. برای احتیاط میگذارم بشود دو دقیقه. خبری نمیشود. 5 دقیقه و ده دقیقه بعدش هم. نیم ساعت بعد یک پیام 4 ثانیهای میرسد: «آره واقعاً درست میگی.»
چی را درست میگویم؟ من اندازه یک دقیقه و 50 ثانیه از غصهای گفتهام که دارد خفهام میکند و تو در جواب فقط میگویی درست میگویی؟ انتظار اینکه همان موقع زنگ بزنی را نداشتم اما حداقل 30 ثانیه دلداری که میتوانستی بدهی. اینها را به خودم میگویم.
گوشی را میگذارم کنار. پشیمان میشوم. اصلاً از اول نباید پیام میدادم. مادربزرگم میگفت غمت را به دیوار بگو. درست میگفت.
«آقای دکتر لطفاً جواب این شنونده محترم را بفرمایید.» آقای دکتر اول از شنونده تشکر میکند که با برنامه تماس گرفته و بعد شروع میکند به جواب دادن. ده دقیقه بیتوقف حرف میزند و تئوری خودش را مطرح میکند و به فلان اندیشمند و فیلسوف استناد میکند. جوابش اصلاً ربطی به سؤال شنونده ندارد. بیشتر شبیه یک متن از پیش آماده شده است که بارها تمرین شده. ارتباط شنونده قطع شده وگرنه باید آخرش میگفت پس جواب سؤال من چی شد آقای دکتر؟ اصلاً به حرف من گوش میدادید؟ و بعد برای اینکه مچ دکتر را بگیرد، یک چیز بیربط میگفت و وقتی دکتر میگفت سؤالت همین بود دیگر، گوشی را با حرص میکوبید و میگفت شما هم با این برنامههایتان.
افراد روی استیج یکی از اتاقهای کلاب هاوس تعدادشان نسبتاً زیاد است. هرکس دو دقیقه حرف میزند و نظرش را مطرح میکند. آقای کارشناس همه چی دان دوست دارد بیشتر از بقیه حرف بزند، آخر سوگلی برنامه هم هست. بیوقفه حرف میزند و بعد نوبت بقیه میشود. از او سؤالهایی درباره نظراتش میپرسند. نوبت آقای کارشناس میشود که جواب دهد. انگار تازه گوشی را از حالت سکوت درآورده باشد، اصلاً نمیداند چه خبر است. اسم هرکس را میآورند میگوید راستش متوجه سؤال ایشان نشدم. بهتر است بگوید اصلاً گوش نمیکردم. لابد فقط خودش دوست دارد حرف بزند، مثل خیلیهای دیگر که عادت شنیدن ندارند، حتی وقتی مقابلت نشستهاند. حالت چشمهایشان قشنگ به آدم میفهماند که اصلاً حواسشان به حرفهایت نیست. آن تأیید کردنهای الکی و سر تکان دادنها. لابد حتی توی دلشان گاهی به آدم فحش هم میدهند که چقدر حرف میزنی. بیشتر ترجیح میدهند سرشان را بکنند توی گوشی و خوش باشند.
اصلاً یکی از دلایلش همین است، همانطور که عادل صادقی، روانشناس در این باره میگوید: «تلفنهای هوشمند خودشان به عاملی تبدیل شده که آدمها ارتباط چهره به چهره برقرار نکنند. در واقع ارتباطات مجازی جای ارتباطهای واقعی را میگیرد و افراد طوری به آن عادت میکنند که دیگر نشستن در جمع و ارتباط واقعی با افراد برایشان کسالت بار و حتی اضطراب آور است. این را میشود در زمره همان اعتیاد به تلفن همراه یا نوموفوبیا دستهبندی کرد. در این اختلال که متأسفانه تعداد زیادی هم درگیر آن هستند، فرد از اینکه مدتی از تلفن همراهش دور بماند دچار اضطراب میشود برای همین خیلی زود به زود باید تلفنش را چک کند و نمیتواند روی ارتباط حضوری با دیگران تمرکز کند. وقتی صحبت شما ده دقیقه طول میکشد، او دچار بیحوصلگی میشود و اضطراب پیدا میکند چون به تلفنش نگاه نکرده. این را کاملاً میشود از حالت صورت و بدنش حتی فهمید. البته خیلی افراد حین صحبت دیگران این ملاحظه را هم نمیکنند و تند تند تلفنشان را چک میکنند که برای فرد مقابل ناخوشایند است و ممکن است تصمیم بگیرد که صحبتش را قطع کند و دیگر با چنین فردی هم کلام نشود. این میتواند یکی از دلایل گوش نکردن آدمها بهحرفهای هم باشد. این را هم بگویم که خیلیها به خاطر حس تنهایی به حضور در شبکههای اجتماعی بهصورت افراطی روی میآورند که بعد از مدتی حتی در صورت وجود فرد واقعی، همان ارتباطات فضای مجازی را ترجیح میدهند.»
یادم میآید در یکی از مجلههای رمز موفقیت که سالها پیش خیلی رونق پیدا کرده بود خوانده بودم که یکی از مشخصات آدمهای جذاب این است که خوب به حرف دیگران گوش میدهند. از مجموع تمام آن نصایح چندگانه مجله برای جذابیت، همین یکی خوب یادم ماند. سعی میکردم آن را بهکار ببندم چون دیگر در ذهنم حک شده بود که این بیشک یکی از راههای جذاب بهنظر رسیدن است و خب چه کسی از جذابیت بدش میآید؟!
این شد که تلاش کردم به حرف آدمها خوب گوش دهم. نویسنده مجله گفته بود برای اینکه طرف متوجه شود به حرفش گوش میدهید، حین صحبتاش با تکان دادن سر و لبخند زدن به او بفهمانید که حواستان به حرفهایش است. این توصیه را هم به کار میبستم و نتیجه این شد که سنگ صبور خوبی برای دوستانم شدم. من کمکم به آدمی تبدیل شده بودم که دیگران برای درددل سراغش میآمدند و او گوش میکرد و بیآنکه وسط حرفشان بپرد یا توصیه و نصیحت نابجایی بکند، میگذاشت هرچه روی دلشان سنگینی میکند بگویند. ناگفته نماند که این نصیحت نکردن را هم از همان مجله یاد گرفته بودم. درددلها کم کم تلفنی هم شد، آخر شکل زندگی همهمان تغییر کرده بود و سرمان شلوغتر شده بود اما درددلها کم نشده بودند. من سالها شنیدم و شنیدم و خودم حرف نزدم. اصلاً چنین انتظاری هم از من نمیرفت. چه معنی دارد که سنگ صبور، خودش از زمین و زمان گلایه کند. من گلهای نداشتم. یاد گرفته بودم که غم هایم را به دیوار بگویم یا حداقل اینطور فکر میکردم. گاهی اما آدم دوست دارد حرف بزند، نه با دیوار که با یک دوست که فکر میکنی به تو گوش میدهد. حداقل اندازه یک دقیقه و 50 ثانیه.
خنده دار است که من ادعا میکنم درد دل نمیکنم اما حالا اندازه هزار و 200 کلمه دارم با شما حرف میزنم و این حرفها حرفهای دل خودم است. هزار و 200 کلمه چند دقیقه حرف زدن میشود؟ فکر میکنم چیزی حدود 15 دقیقه. نمیدانم شما حوصله دارید 15 دقیقه به حرفهای یک آدم غریبه گوش کنید یا نه. چقدر دارم با عددها بازی میکنم. اسیر حساب و کتاب حرف و کلمه شدهام. بگذریم.
تلاش برای بازگشت 196 معدن غیرفعال آذربایجان غربی به مدار تولید
فرصتهای شغلی و درآمد با خام فروشی معادن میسوزد
شیما جهانبخش
خبرنگار
سنگهای روستای «قره آغاج»، «سیلیس» و «قرهباغ» آذربایجان غربی بهصورت خام به ایتالیا و چین صادر میشود و پس از برشهای میلیمتری، با قیمتی گرانتر دوباره به ایران بازمیگردد. آنطور که کارشناسان این بخش میگویند همین موضوع سبب شده که این استان با آنکه در جایگاه اول تولید سنگهای تزئینی رتبه سوم تنوع مواد معدنی کشور قرار دارد، نتواند از این ظرفیت بهره ببرد.
البته با تأکید رئیس جمهوری دستورالعمل ایجاد وحدت رویه در فعالسازی معادن و محدودیتهای معدنی غیرفعال از سوی وزیر صمت به تمام استانها ابلاغ شده و بر اساس آن، صاحبان معادنی که فعال نباشند خلع ید شده و این معادن به افراد جدید واگذار میشود. بر همین اساس مشکلات 196 معدن غیرفعال آذربایجان غربی مورد بررسی قرار گرفته و آن طور که مسئولان این استان میگویند با همکاری کارگروه طرح احیای فعالسازی و توسعه معادن، چندین معدن غیرفعال این استان طی سالجاری به مدار تولید بازگشتهاند.
زمینه اشتغالزایی برای افراد بومی چندین برابر میشود
«غلامرضا بابایی»، رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت آذربایجان غربی در گفتوگو با «ایران» با اشاره به فعالیت 485 معدن در استان اظهار داشت: این معادن برای 8 هزار نفر بهصورت مستقیم شغل ایجاد کردهاند. البته تلاش داریم با حمایت از معادن غیرفعال و بازگشت آنها به چرخه تولید و همچنین افزایش سرمایهگذاریها زمینه اشتغالزایی برای افراد بومی را چندین برابر کنیم.
وی میزان مواد معدنی استخراج شده از معادن دارای پروانه بهرهبرداری در استان را بیش از ۱۷ میلیون و ۵۴۹ هزارتن عنوان کرد و ادامه داد: در حال حاضر حجم ذخایر قطعی معادن استان بیش از ۱.۲ میلیارد تن است که در صورت بهرهبرداری اصولی نقش مهمی در رونق اقتصادی استان دارد.
بابایی با تأکید بر اینکه عمده مشکل بخش معدن مسأله خام فروشی و کمبود واحدهای سنگبری است، افزود: برای تشویق و ترغیب بهره برداران برای احداث واحدهای سنگبری و فرآوری اعطای تسهیلات بانکی برای توسعه واحدها و نوسازی ماشینآلات در دستور کار قرار داده شده است. در این راستا عملیات احداث واحد کنسانتره سنگ آهن در معدن سنگ آهن قالوشیخان بوکان با مشارکت ۱۰۰ درصدی بخش خصوصی و همچنین عملیات احداث ۲ واحد سنگبری در شمال و جنوب استان با سرمایهگذاری بخش خصوصی در حال انجام است. همچنین احداث واحدهای سنگبری بزرگ مقیاس در شمال و جنوب استان توسط ایمیدرو و احداث شهرک سنگ در شهرستان ارومیه با مشارکت بخش خصوصی و ایمیدرو پیگیری شده و کار اجرایی آن بزودی آغاز میشود.
۳۰ معدن غیرفعال به مدار تولید بازگشتهاند
رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت آذربایجان غربی، با اشاره به جایگاه سوم این استان در تنوع مواد معدنی افزود: چنین ظرفیتی میتواند زمینه توسعه رشد اقتصادی استان را فراهم کند اما تأکید ما بر این است که درآمد و عواید حاصل از استخراج معادن استان باید نصیب مردم همان مناطق شود و بتواند معیشت آنها را بهبود ببخشد.
وی با اشاره به اینکه با همکاری کارگروه طرح احیا، فعالسازی و توسعه معادن کوچکمقیاس، ۳۰ معدن غیرفعال با تمهیدات صورت گرفته طی سالجاری به مدار تولید بازگشته و همه معادن دارای مجوز اعم از معادن دارای پروانه اکتشاف، گواهینامه کشف و پروانه بهرهبرداری پایش و مشکلات آنان احصا شده است، گفت: بر اساس دستورالعمل وزارت صنعت، معدن و تجارت، معادن و محدودههای اکتشافی استان که تا پایان اسفند ماه سال ۱۳۹۸ غیرفعال بوده و اقدامی نسبت به فعالسازی این معادن و محدودهها از طرف معدن کاران صورت نگرفته، از مدار اکتشافی خارج و خلع ید میشوند.
بابایی بوروکراسی اداری و طولانی بودن پروسه استعلام منابع طبیعی و برخی دستگاههای اجرایی، معارضین محلی، نبود صنایع فرآوری مرتبط با حوزه معدن را از مهمترین چالشهای پیش روی این بخش دانست و اضافه کرد: توسعه و فعالسازی معادن زمینه ساز آبادانی و رفع مشکلات زیرساختی در شهرستانهاست و باید موانع استفاده از ظرفیت توسعه معادن با همکاری دستگاههای اجرایی برداشته شود تا شاهد رشد و آبادانی استان باشیم.
خلع ید معادن غیرفعال و واگذاری آنها به افراد جدید
«نادر صادقی»، معاون هماهنگی امور اقتصادی استاندار آذربایجان غربی هم با اشاره به بخشنامه ریاست جمهوری مبنی بر خلع ید از صاحبان معادن غیرفعال و واگذاری آنها به افراد جدید، اظهار داشت: طبق بررسیهای انجام شده ۴۸۱ واحد معدنی دارای پروانه بهرهبرداری در استان وجود دارد که از این تعداد ۲۸۵ واحد معدنی در استان فعال بوده و مابقی راکد هستند. از دستگاههای مرتبط خواستهایم مشکلات این 196 معدن را بررسی کرده تا برای رفع آنها تصمیمگیری شود. البته سال گذشته با همکاری کارگروه احیا، تعدادی از معادن غیرفعال با تمهیدات صورت گرفته به مدار تولید بازگشته اند.
وی با اشاره به اینکه معادن غنی استان فرصتی مناسب برای توسعه سرمایهگذاری و ارتقای معیشت مردم منطقه به حساب میآید، افزود: باید همه مسائل و مشکلاتی که بر سر راه توسعه معدنی استان و استفاده از ظرفیتهای فرآوری و ایجاد ارزش افزوده در این بخش وجود دارد، بهطور کامل احصا شده و از مقابل برداشته شود. استاندار نیز بر این موضوع تأکید دارند و از تمام دستگاههای مرتبط در این زمینه خواستهاند همکاری لازم را انجام دهند.
معاون هماهنگی امور اقتصادی استاندار آذربایجان غربی افزود: روند فعالیت و واگذاری معادن غیرفعال به متقاضیان بررسی و مشکلات این معادن به ترتیب اولویت و اهمیت بررسی و تعیین تکلیف خواهد شد. بر این اساس محدودههای گواهی کشف که مدت زمان موضوع ماده هشت قانون معادن در آنها رعایت نشده و هم اکنون غیرفعال هستند، سه ماه پس از سلب حق اولویت کاشف برابر ماده ۸۳ آییننامه اجرایی قانون معادن از طریق مزایده واگذار خواهند شد.
کمبود نقدینگی؛ مشکل اصلی معادن کوچک استان
وی با بیان اینکه با همکاری سازمان ذیربط در حوزه معادن و نیز با حمایت مالی و سرمایهگذاری، معادن غیرفعال به چرخه تولید بازخواهند گشت، افزود: عمده مشکل معادن کوچک در استان کمبود نقدینگی، نبود واحدهای فرآوری مجهز بزرگ مقیاس در منطقه و تجهیزات و ماشینآلات مناسب است که با ورود سرمایهگذاران داخلی و خارجی در این حوزه کمک زیادی به بهبود وضعیت این معادن خواهد کرد.
صادقی خام فروشی را یکی دیگر از مشکلات اساسی معادن استان دانست و گفت: توسعه واحدهای فرآوری معدنی در کنار توسعه معادن در دستور کار قرار گرفته تا محصولات معدنی با ارزش افزوده بسیار بیشتری وارد بازار شده و درآمد استانی افزایش یابد.
خبرنگار
سنگهای روستای «قره آغاج»، «سیلیس» و «قرهباغ» آذربایجان غربی بهصورت خام به ایتالیا و چین صادر میشود و پس از برشهای میلیمتری، با قیمتی گرانتر دوباره به ایران بازمیگردد. آنطور که کارشناسان این بخش میگویند همین موضوع سبب شده که این استان با آنکه در جایگاه اول تولید سنگهای تزئینی رتبه سوم تنوع مواد معدنی کشور قرار دارد، نتواند از این ظرفیت بهره ببرد.
البته با تأکید رئیس جمهوری دستورالعمل ایجاد وحدت رویه در فعالسازی معادن و محدودیتهای معدنی غیرفعال از سوی وزیر صمت به تمام استانها ابلاغ شده و بر اساس آن، صاحبان معادنی که فعال نباشند خلع ید شده و این معادن به افراد جدید واگذار میشود. بر همین اساس مشکلات 196 معدن غیرفعال آذربایجان غربی مورد بررسی قرار گرفته و آن طور که مسئولان این استان میگویند با همکاری کارگروه طرح احیای فعالسازی و توسعه معادن، چندین معدن غیرفعال این استان طی سالجاری به مدار تولید بازگشتهاند.
زمینه اشتغالزایی برای افراد بومی چندین برابر میشود
«غلامرضا بابایی»، رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت آذربایجان غربی در گفتوگو با «ایران» با اشاره به فعالیت 485 معدن در استان اظهار داشت: این معادن برای 8 هزار نفر بهصورت مستقیم شغل ایجاد کردهاند. البته تلاش داریم با حمایت از معادن غیرفعال و بازگشت آنها به چرخه تولید و همچنین افزایش سرمایهگذاریها زمینه اشتغالزایی برای افراد بومی را چندین برابر کنیم.
وی میزان مواد معدنی استخراج شده از معادن دارای پروانه بهرهبرداری در استان را بیش از ۱۷ میلیون و ۵۴۹ هزارتن عنوان کرد و ادامه داد: در حال حاضر حجم ذخایر قطعی معادن استان بیش از ۱.۲ میلیارد تن است که در صورت بهرهبرداری اصولی نقش مهمی در رونق اقتصادی استان دارد.
بابایی با تأکید بر اینکه عمده مشکل بخش معدن مسأله خام فروشی و کمبود واحدهای سنگبری است، افزود: برای تشویق و ترغیب بهره برداران برای احداث واحدهای سنگبری و فرآوری اعطای تسهیلات بانکی برای توسعه واحدها و نوسازی ماشینآلات در دستور کار قرار داده شده است. در این راستا عملیات احداث واحد کنسانتره سنگ آهن در معدن سنگ آهن قالوشیخان بوکان با مشارکت ۱۰۰ درصدی بخش خصوصی و همچنین عملیات احداث ۲ واحد سنگبری در شمال و جنوب استان با سرمایهگذاری بخش خصوصی در حال انجام است. همچنین احداث واحدهای سنگبری بزرگ مقیاس در شمال و جنوب استان توسط ایمیدرو و احداث شهرک سنگ در شهرستان ارومیه با مشارکت بخش خصوصی و ایمیدرو پیگیری شده و کار اجرایی آن بزودی آغاز میشود.
۳۰ معدن غیرفعال به مدار تولید بازگشتهاند
رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت آذربایجان غربی، با اشاره به جایگاه سوم این استان در تنوع مواد معدنی افزود: چنین ظرفیتی میتواند زمینه توسعه رشد اقتصادی استان را فراهم کند اما تأکید ما بر این است که درآمد و عواید حاصل از استخراج معادن استان باید نصیب مردم همان مناطق شود و بتواند معیشت آنها را بهبود ببخشد.
وی با اشاره به اینکه با همکاری کارگروه طرح احیا، فعالسازی و توسعه معادن کوچکمقیاس، ۳۰ معدن غیرفعال با تمهیدات صورت گرفته طی سالجاری به مدار تولید بازگشته و همه معادن دارای مجوز اعم از معادن دارای پروانه اکتشاف، گواهینامه کشف و پروانه بهرهبرداری پایش و مشکلات آنان احصا شده است، گفت: بر اساس دستورالعمل وزارت صنعت، معدن و تجارت، معادن و محدودههای اکتشافی استان که تا پایان اسفند ماه سال ۱۳۹۸ غیرفعال بوده و اقدامی نسبت به فعالسازی این معادن و محدودهها از طرف معدن کاران صورت نگرفته، از مدار اکتشافی خارج و خلع ید میشوند.
بابایی بوروکراسی اداری و طولانی بودن پروسه استعلام منابع طبیعی و برخی دستگاههای اجرایی، معارضین محلی، نبود صنایع فرآوری مرتبط با حوزه معدن را از مهمترین چالشهای پیش روی این بخش دانست و اضافه کرد: توسعه و فعالسازی معادن زمینه ساز آبادانی و رفع مشکلات زیرساختی در شهرستانهاست و باید موانع استفاده از ظرفیت توسعه معادن با همکاری دستگاههای اجرایی برداشته شود تا شاهد رشد و آبادانی استان باشیم.
خلع ید معادن غیرفعال و واگذاری آنها به افراد جدید
«نادر صادقی»، معاون هماهنگی امور اقتصادی استاندار آذربایجان غربی هم با اشاره به بخشنامه ریاست جمهوری مبنی بر خلع ید از صاحبان معادن غیرفعال و واگذاری آنها به افراد جدید، اظهار داشت: طبق بررسیهای انجام شده ۴۸۱ واحد معدنی دارای پروانه بهرهبرداری در استان وجود دارد که از این تعداد ۲۸۵ واحد معدنی در استان فعال بوده و مابقی راکد هستند. از دستگاههای مرتبط خواستهایم مشکلات این 196 معدن را بررسی کرده تا برای رفع آنها تصمیمگیری شود. البته سال گذشته با همکاری کارگروه احیا، تعدادی از معادن غیرفعال با تمهیدات صورت گرفته به مدار تولید بازگشته اند.
وی با اشاره به اینکه معادن غنی استان فرصتی مناسب برای توسعه سرمایهگذاری و ارتقای معیشت مردم منطقه به حساب میآید، افزود: باید همه مسائل و مشکلاتی که بر سر راه توسعه معدنی استان و استفاده از ظرفیتهای فرآوری و ایجاد ارزش افزوده در این بخش وجود دارد، بهطور کامل احصا شده و از مقابل برداشته شود. استاندار نیز بر این موضوع تأکید دارند و از تمام دستگاههای مرتبط در این زمینه خواستهاند همکاری لازم را انجام دهند.
معاون هماهنگی امور اقتصادی استاندار آذربایجان غربی افزود: روند فعالیت و واگذاری معادن غیرفعال به متقاضیان بررسی و مشکلات این معادن به ترتیب اولویت و اهمیت بررسی و تعیین تکلیف خواهد شد. بر این اساس محدودههای گواهی کشف که مدت زمان موضوع ماده هشت قانون معادن در آنها رعایت نشده و هم اکنون غیرفعال هستند، سه ماه پس از سلب حق اولویت کاشف برابر ماده ۸۳ آییننامه اجرایی قانون معادن از طریق مزایده واگذار خواهند شد.
کمبود نقدینگی؛ مشکل اصلی معادن کوچک استان
وی با بیان اینکه با همکاری سازمان ذیربط در حوزه معادن و نیز با حمایت مالی و سرمایهگذاری، معادن غیرفعال به چرخه تولید بازخواهند گشت، افزود: عمده مشکل معادن کوچک در استان کمبود نقدینگی، نبود واحدهای فرآوری مجهز بزرگ مقیاس در منطقه و تجهیزات و ماشینآلات مناسب است که با ورود سرمایهگذاران داخلی و خارجی در این حوزه کمک زیادی به بهبود وضعیت این معادن خواهد کرد.
صادقی خام فروشی را یکی دیگر از مشکلات اساسی معادن استان دانست و گفت: توسعه واحدهای فرآوری معدنی در کنار توسعه معادن در دستور کار قرار گرفته تا محصولات معدنی با ارزش افزوده بسیار بیشتری وارد بازار شده و درآمد استانی افزایش یابد.
گزارش «ایران» از کاهش نزاع و درگیری خیابانی در روزگار کرونایی
انتقال خشونت از کف خیابان به داخل خانه!
محبوبه مصرقانی
خبرنگار
با شیوع و طغیان کرونا همه بخشهای جامعه درگیر مقابله با این بیماری منحوس شدند. آمارها و گزارشها نشان میدهد طی سال گذشته 90547 نفر بر سر نزاع و درگیری در تهران به پزشکی قانونی مراجعه کردند. براساس اعلام رسمی سازمان پزشکی قانونی استان تهران، تعداد مراجعات به مراکز پزشکی قانونی در 12 ماه سال 98، 99908 بوده است. با یک حساب سرانگشتی درمی یابیم که میزان نزاع و درگیریهای خیابانی در سال 99 که دچار همهگیری کرونا بودیم نسبت به سال 98، 4.8 درصد کاهش داشته است؛ از این تعداد مراجعات 35درصد مربوط به زنان و 65درصد مربوط به مردان بوده است. در واقع آمار سازمان پزشکی قانونی را میتوان آمار رسمی خشونت در ایران عنوان کرد، هرچند که آمار مذکور فقط میزان مراجعات به پزشکی قاتونی را دربر میگیرد و نزاع و خشونتهایی که منجر به تشکیل پرونده قضایی نگردد، در هیچ آماری گنجانده نمیشود. به هر حال طبق گزارشها آمار نزاع و درگیریهای خیابانی در کل کشور نیز در سال 99 نسبت به سال 98 کاهش 12.8درصد داشته است. همچنین به گفته کارشناسان مشکلات اقتصادی، تراکم جمعیت، فشارهای روانی از جمله عوامل بروز خشونت است.
4.8 درصد کاهش نزاع و درگیری در شرایط کرونایی بسیار ناچیز است
اردشیر گراوند جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره علت کاهش نزاع و درگیریهای شهری میگوید: اولین علت کاهش این آمار که به ذهن خطور میکند، اعمال فاصلهگذاری اجتماعی و محدودیتهای تردد است. همچنین تعطیلی مشاغل، بازارها، پاساژها و کاسته شدن میزان تعاملات مردم نیز میتواند از دیگر عوامل کاهش درگیریها باشد، برای مثال اغلب نزاعهای شهری بر سر جای پارکینگ و مسائلی از این دست است یا اغلب منازعات در اماکن فراغتی رخ میدهد.لذا با وجود محدودیتهای تردد انتظار میرفت شاهد کاهش بیشتری در آمار نزاع و درگیریها باشیم.
این جامعهشناس در ادامه میگوید: در دوران کرونا حداقل 30درصد کارمندان دولت دورکار شدند و همچنین درصد بالایی از تعاملات اجتماعیمان به دلیل تعطیلی مشاغل و اماکن کاسته شده است. این عجیب است که با درصد زیادی از کاهش تعاملاتمان فقط 4 درصد از درگیریها و نزاعهای شهری کاهش پیدا کرده است، لذا به نظر میرسد شاید فشار روانی که در دوران کرونا بر مردم تحمیل شد، مانع کاهش بیشتر این آمار شده است. این واقعیت انکارناپذیر است که بسیاری از مردم در رنج فشارهای روانی بسر میبرند؛ خیلیها شغلشان را از دست دادهاند و این منجر به خشم در مردم شده است.
رقم سیاه جرم افزایش یافته است
دکتر سلمان کونانی جرمشناس و استادیار دانشگاه درمورد درصد کاهش نزاع و درگیریهای شهری اینگونه میگوید: کلاً کاهش یا افزایش قوس کلی جرم که ما به آن موج جرم میگوییم، در آمار جنایی از زوایای مختلفی قابل بررسی است. بهطور کلی در پاسخ به این سؤال مبنی بر چرایی کاهش یا افزایش نرخ ارتکاب جرم و انحرافات اجتماعی باید گفت مجموعهای از متغیرها در کاهش یا افزایش جرم در فصول مختلف و حتی در ماههای مختلف نقش دارند. بنابراین اگر در دوران کرونا از عدد و رقم صحبت میکنیم و مدعی هستیم نرخ نزاع و درگیری در سال 99 نسبت به سال 98 کاهش یافته است باید توجه کنیم که یکی از عوامل اصلی حتی در کاهش و افزایش یکسری جرایم همین شرایط کرونا بوده است. نباید دلخوش به این باشیم که چون نرخ نزاع و درگیری کاهش داشته پس نرخ کل جرایم کاهش داشتهاند؛ نرخ جرایم متناسب با شرایط آب و هوایی، متأثر از ویژگیهای فردی، جامعهشناختی، قومشناختی و فرهنگی مردم متغیر است، پس برای تحلیل شکلگیری آمار جنایی که نزاع و درگیری نیز زیرمجموعه این آمار است باید به مجموعهای از عوامل توجه کنیم، برای مثال جرایم علیه اموال یا مالی در فصول سرد افزایش پیدا میکند و متقابلاً در فصول گرم که رفت و آمدها و شلوغی اجتماعی در سطح شهر زیاد است، زد و خوردها و درگیریهای بین افراد زیاد میشود و اصولاً جرایم خیابانی نرخ بیشتری را تجربه میکند. افزایش جرایم خیابانی به معنای درگیریهای لفظی و فیزیکی و حتی قتلهای خیابانی و ضرب و جرحهای خیابانی است. بنابراین یکی از تبعات ناخواسته کرونا بهدلیل وجود محدودیتها کاهش جرایم خیابانی بوده است، حتی در سال 99 جرایم مالی مثل سرقت که در فصول سرد معمولاً افزایش پیدا میکند، کاهش محسوسی در پی داشت، اما در کنار اینها جرایم علیه بهداشت و جرایم درمانیمان بسیار افزایش پیدا کرده است، برای مثال جرایم مربوط به ساخت، تولید و عرضه مواد بهداشتی و ضدعفونی یا جرایم مربوط به واردات محصولات بهداشتی افزایش چشمگیری داشتهاند چرا که این محصولات بازار خوبی پیدا کرد و کاسبان بالقوه که از دردمندی مردم و از دردپذیری مردم و از بحرانزدگی جامعه سوءاستفاده میکنند، فرصت جولان یافتند و حتی به ارزشهای اخلاقی هم رحم نکردند، پس یکی دیگر از تبعات منفی کرونا این بود که جرایمی که در گذشته رشد خیلی ناچیزی داشتند چندین برابر بیشتر افزایش پیدا کردند.
او با اشاره به رقم سیاه بزهکاری در جامعه میگوید: ما نباید به این رقم کاهش تکیه کنیم چرا که در بررسی آمار جنایی باید به رقم سیاه بزهکاری و جرم هم توجه داشته باشیم؛ در عصر کرونا مردم ترس و واهمهای دارند از حضور در امکان عمومی مثل دادگاهها یا کلانتری ها؛ چه بسا یکی از دلایل جلوه این کاهش نرخ درگیریها، عقب رفت و عقبنشینی مردم بزه دیدهای باشد که به علت ترس از شرایط بهداشتی جامعه با وجود آنکه مورد ضرب و شتم قرار گرفتند ترجیح دادند از شکایت صرف نظر کنند و به دادگستری مراجعه نکنند. بنابراین این عدم پیگیری مردم در مفهوم رقم سیاه جرم گنجانده میشود، یعنی جرمی که واقع شده، بزهکار و بزهدیده دارد اما به هر دلیل تعقیب نمیشود یا اگر شکایت صورت گیرد به نتیجه قضایی منتج نمیشود که در مفهوم رقم خاکستری جرم قرار میگیرد. ما باید به این مفاهیم توجه ویژهای داشته باشیم ،اگر به اینها بیتوجه باشیم آمار ما جنبه تبلیغاتی پیدا میکند. معتقدم بخش عمدهای از این کاهش ریشه در افزایش رقم سیاه و خاکستری جرم دارد و این نگرانکننده است چرا که نشاندهنده آن است مردم از ترس کرونا بیمیل بودند تا مسائل قضایی خود را پیگیری کنند. ما باید در چشماندازمان به واقعبینی جنایی و آسیبها و انحرافات جامعه توجه کنیم. واقعیت داوری جنایی به ما اجازه نمیدهد بدون فهم از نرخ سیاه جرم در جامعه به این شرایط دلخوش باشیم که حتماً نرخ درگیریها کاهش پیدا کرده است؛ تأکید میکنم در شرایط عادی جامعه پاسخ به چرایی کاهش یا افزایش جرم بسیار متفاوتتر از شرایط بحرانی حال حاضر است.
نزاع اولین واکنش ناکامی
دکتر مسعود غفاری روانشناس نیز در پاسخ به علت کاهش آمار درگیری و نزاع خیابانی اینگونه میگوید: باور این آمار برای من اندکی دشوار است. نزاع و درگیری ارتباط مستقیم با ناکامی دارد. تحقیقات نشان میدهد بیشترین میزان نزاع و درگیری در زندانها رخ میدهد، چرا که افراد در مکانی، محدود و محصور شدهاند و محدودیت نیز ایجاد ناکامی میکند ،در نتیجه افراد با یکدیگر گلاویز میشوند. در مجموع در حال حاضر به نظر می رسد به دلیل کرونا آمار درگیریها تظاهر کمتری داشته باشد اما براساس آماری که من دارم از زمانی که مسأله کرونا پیش آمده پرخاشگریهای درون خانواده گسترش پیدا کرده بویژه آنهایی که شغلشان را از دست دادند یا ناچارند در خانه بمانند و این خشمشان متوجه همسر و فرزندانشان میشود. بنده با اطمینان بالا میگویم بیشتر پرخاشها و خشونت نتیجه ناکامی است.و هرکس که ناکامی را تجربه کرد واکنش اصلیاش پرخاشگری است، چناچه افسردگی نخستین واکنش احساس باخت است؛ هر جا که جمعیت متراکمتر است پرخاشگری افزایش مییابد.
خبرنگار
با شیوع و طغیان کرونا همه بخشهای جامعه درگیر مقابله با این بیماری منحوس شدند. آمارها و گزارشها نشان میدهد طی سال گذشته 90547 نفر بر سر نزاع و درگیری در تهران به پزشکی قانونی مراجعه کردند. براساس اعلام رسمی سازمان پزشکی قانونی استان تهران، تعداد مراجعات به مراکز پزشکی قانونی در 12 ماه سال 98، 99908 بوده است. با یک حساب سرانگشتی درمی یابیم که میزان نزاع و درگیریهای خیابانی در سال 99 که دچار همهگیری کرونا بودیم نسبت به سال 98، 4.8 درصد کاهش داشته است؛ از این تعداد مراجعات 35درصد مربوط به زنان و 65درصد مربوط به مردان بوده است. در واقع آمار سازمان پزشکی قانونی را میتوان آمار رسمی خشونت در ایران عنوان کرد، هرچند که آمار مذکور فقط میزان مراجعات به پزشکی قاتونی را دربر میگیرد و نزاع و خشونتهایی که منجر به تشکیل پرونده قضایی نگردد، در هیچ آماری گنجانده نمیشود. به هر حال طبق گزارشها آمار نزاع و درگیریهای خیابانی در کل کشور نیز در سال 99 نسبت به سال 98 کاهش 12.8درصد داشته است. همچنین به گفته کارشناسان مشکلات اقتصادی، تراکم جمعیت، فشارهای روانی از جمله عوامل بروز خشونت است.
4.8 درصد کاهش نزاع و درگیری در شرایط کرونایی بسیار ناچیز است
اردشیر گراوند جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره علت کاهش نزاع و درگیریهای شهری میگوید: اولین علت کاهش این آمار که به ذهن خطور میکند، اعمال فاصلهگذاری اجتماعی و محدودیتهای تردد است. همچنین تعطیلی مشاغل، بازارها، پاساژها و کاسته شدن میزان تعاملات مردم نیز میتواند از دیگر عوامل کاهش درگیریها باشد، برای مثال اغلب نزاعهای شهری بر سر جای پارکینگ و مسائلی از این دست است یا اغلب منازعات در اماکن فراغتی رخ میدهد.لذا با وجود محدودیتهای تردد انتظار میرفت شاهد کاهش بیشتری در آمار نزاع و درگیریها باشیم.
این جامعهشناس در ادامه میگوید: در دوران کرونا حداقل 30درصد کارمندان دولت دورکار شدند و همچنین درصد بالایی از تعاملات اجتماعیمان به دلیل تعطیلی مشاغل و اماکن کاسته شده است. این عجیب است که با درصد زیادی از کاهش تعاملاتمان فقط 4 درصد از درگیریها و نزاعهای شهری کاهش پیدا کرده است، لذا به نظر میرسد شاید فشار روانی که در دوران کرونا بر مردم تحمیل شد، مانع کاهش بیشتر این آمار شده است. این واقعیت انکارناپذیر است که بسیاری از مردم در رنج فشارهای روانی بسر میبرند؛ خیلیها شغلشان را از دست دادهاند و این منجر به خشم در مردم شده است.
رقم سیاه جرم افزایش یافته است
دکتر سلمان کونانی جرمشناس و استادیار دانشگاه درمورد درصد کاهش نزاع و درگیریهای شهری اینگونه میگوید: کلاً کاهش یا افزایش قوس کلی جرم که ما به آن موج جرم میگوییم، در آمار جنایی از زوایای مختلفی قابل بررسی است. بهطور کلی در پاسخ به این سؤال مبنی بر چرایی کاهش یا افزایش نرخ ارتکاب جرم و انحرافات اجتماعی باید گفت مجموعهای از متغیرها در کاهش یا افزایش جرم در فصول مختلف و حتی در ماههای مختلف نقش دارند. بنابراین اگر در دوران کرونا از عدد و رقم صحبت میکنیم و مدعی هستیم نرخ نزاع و درگیری در سال 99 نسبت به سال 98 کاهش یافته است باید توجه کنیم که یکی از عوامل اصلی حتی در کاهش و افزایش یکسری جرایم همین شرایط کرونا بوده است. نباید دلخوش به این باشیم که چون نرخ نزاع و درگیری کاهش داشته پس نرخ کل جرایم کاهش داشتهاند؛ نرخ جرایم متناسب با شرایط آب و هوایی، متأثر از ویژگیهای فردی، جامعهشناختی، قومشناختی و فرهنگی مردم متغیر است، پس برای تحلیل شکلگیری آمار جنایی که نزاع و درگیری نیز زیرمجموعه این آمار است باید به مجموعهای از عوامل توجه کنیم، برای مثال جرایم علیه اموال یا مالی در فصول سرد افزایش پیدا میکند و متقابلاً در فصول گرم که رفت و آمدها و شلوغی اجتماعی در سطح شهر زیاد است، زد و خوردها و درگیریهای بین افراد زیاد میشود و اصولاً جرایم خیابانی نرخ بیشتری را تجربه میکند. افزایش جرایم خیابانی به معنای درگیریهای لفظی و فیزیکی و حتی قتلهای خیابانی و ضرب و جرحهای خیابانی است. بنابراین یکی از تبعات ناخواسته کرونا بهدلیل وجود محدودیتها کاهش جرایم خیابانی بوده است، حتی در سال 99 جرایم مالی مثل سرقت که در فصول سرد معمولاً افزایش پیدا میکند، کاهش محسوسی در پی داشت، اما در کنار اینها جرایم علیه بهداشت و جرایم درمانیمان بسیار افزایش پیدا کرده است، برای مثال جرایم مربوط به ساخت، تولید و عرضه مواد بهداشتی و ضدعفونی یا جرایم مربوط به واردات محصولات بهداشتی افزایش چشمگیری داشتهاند چرا که این محصولات بازار خوبی پیدا کرد و کاسبان بالقوه که از دردمندی مردم و از دردپذیری مردم و از بحرانزدگی جامعه سوءاستفاده میکنند، فرصت جولان یافتند و حتی به ارزشهای اخلاقی هم رحم نکردند، پس یکی دیگر از تبعات منفی کرونا این بود که جرایمی که در گذشته رشد خیلی ناچیزی داشتند چندین برابر بیشتر افزایش پیدا کردند.
او با اشاره به رقم سیاه بزهکاری در جامعه میگوید: ما نباید به این رقم کاهش تکیه کنیم چرا که در بررسی آمار جنایی باید به رقم سیاه بزهکاری و جرم هم توجه داشته باشیم؛ در عصر کرونا مردم ترس و واهمهای دارند از حضور در امکان عمومی مثل دادگاهها یا کلانتری ها؛ چه بسا یکی از دلایل جلوه این کاهش نرخ درگیریها، عقب رفت و عقبنشینی مردم بزه دیدهای باشد که به علت ترس از شرایط بهداشتی جامعه با وجود آنکه مورد ضرب و شتم قرار گرفتند ترجیح دادند از شکایت صرف نظر کنند و به دادگستری مراجعه نکنند. بنابراین این عدم پیگیری مردم در مفهوم رقم سیاه جرم گنجانده میشود، یعنی جرمی که واقع شده، بزهکار و بزهدیده دارد اما به هر دلیل تعقیب نمیشود یا اگر شکایت صورت گیرد به نتیجه قضایی منتج نمیشود که در مفهوم رقم خاکستری جرم قرار میگیرد. ما باید به این مفاهیم توجه ویژهای داشته باشیم ،اگر به اینها بیتوجه باشیم آمار ما جنبه تبلیغاتی پیدا میکند. معتقدم بخش عمدهای از این کاهش ریشه در افزایش رقم سیاه و خاکستری جرم دارد و این نگرانکننده است چرا که نشاندهنده آن است مردم از ترس کرونا بیمیل بودند تا مسائل قضایی خود را پیگیری کنند. ما باید در چشماندازمان به واقعبینی جنایی و آسیبها و انحرافات جامعه توجه کنیم. واقعیت داوری جنایی به ما اجازه نمیدهد بدون فهم از نرخ سیاه جرم در جامعه به این شرایط دلخوش باشیم که حتماً نرخ درگیریها کاهش پیدا کرده است؛ تأکید میکنم در شرایط عادی جامعه پاسخ به چرایی کاهش یا افزایش جرم بسیار متفاوتتر از شرایط بحرانی حال حاضر است.
نزاع اولین واکنش ناکامی
دکتر مسعود غفاری روانشناس نیز در پاسخ به علت کاهش آمار درگیری و نزاع خیابانی اینگونه میگوید: باور این آمار برای من اندکی دشوار است. نزاع و درگیری ارتباط مستقیم با ناکامی دارد. تحقیقات نشان میدهد بیشترین میزان نزاع و درگیری در زندانها رخ میدهد، چرا که افراد در مکانی، محدود و محصور شدهاند و محدودیت نیز ایجاد ناکامی میکند ،در نتیجه افراد با یکدیگر گلاویز میشوند. در مجموع در حال حاضر به نظر می رسد به دلیل کرونا آمار درگیریها تظاهر کمتری داشته باشد اما براساس آماری که من دارم از زمانی که مسأله کرونا پیش آمده پرخاشگریهای درون خانواده گسترش پیدا کرده بویژه آنهایی که شغلشان را از دست دادند یا ناچارند در خانه بمانند و این خشمشان متوجه همسر و فرزندانشان میشود. بنده با اطمینان بالا میگویم بیشتر پرخاشها و خشونت نتیجه ناکامی است.و هرکس که ناکامی را تجربه کرد واکنش اصلیاش پرخاشگری است، چناچه افسردگی نخستین واکنش احساس باخت است؛ هر جا که جمعیت متراکمتر است پرخاشگری افزایش مییابد.
معتمد امام (ره)
حجت الاسلام سیدمحمود دعایی
مدیر مسئول روزنامه اطلاعات
پدر مرحوم حجتالاسلام والمسلمین ســید علی اکبر محتشــمیپور از مبارزان انقلاب اسلامی و همـــــراهـــان حــزب مؤتلفه اســلامی و با چهرههایی چون مرحوم عراقی، همرزم بود. پدر مرحوم محتشمیپور، پیشــهور و تعمیــرکار موتور و دوچرخه بود، اما به دلیل علقهای که به روحانیت و اسلام داشت، فرزند خود را به زندگی در مسیر روحانیت هدایت کرد. حضور مرحوم محتشمیپور در شهر مقدس قم با آغاز نهضت امام خمینی(ره) همزمان بود و به دلیل شیفتگی مرحوم محتشمیپور به حضرت امام(ره)، بعد از تبعید آن حضرت، به عراق رفت و به عنوان یکی از علاقهمندان، مقلدان و شاگردان حضرت امام(ره) در این کشور حضور یافت. آن مرحوم در کنار مرحوم حاج آقا مصطفی، فرزند ارشد حضرت امام(ره) و دیگر یاران ایشان همچون ستارهای درخشید. شیفتگی و اعتقاد راسخ او به راه امام(ره) و علاقهای که به آن حضرت داشت، به گونهای بود که میان دوستان آنجا به عنوان یک چهره شاخص مطرح شد. به همین دلیل مسئولیتهای سنگینی را نیز برعهده میگرفت.
به عنوان مثال در دورانی که فعالیت سیاسی و تبلیغی در عراق ساده نبود، با سفر به شیخنشینهای خلیج فارس همچون کویت، بحرین و امارات اطلاعات و آگاهیهایی را کسب میکرد و با خود به نجف میآورد. مرحوم محتشمیپور در این سفرها مأموریتهایی را برای انتقال برخی امور که مربوط به بیت امام(ره) بود انجام میدادند. سرانجام رژیم شاه مراودات ایشان را کشف کرد که این امر موجب شد دیگر امکان بازگشت به ایران را نداشته باشد. همچنین در جریان تصمیم امام(ره) برای مهاجرت از عراق به کویت، آقای محتشمیپور مأموریت یافت به سوریه رفته و در دیدار با بلندپایگان این کشور مانند مرحوم حافظ اسد یا مرحوم یاسر عرفات در لبنان، زمینهها و امکانات اقامت قابل اعتنا و احترام امام(ره) در این دو کشور را بررسی کند. هنگامی که مسئولان عراقی متوجه مأموریت ایشان در این سفر شدند، در فرودگاه به او اعلام کردند دیگر نمیتواند به عراق بازگردد. سرانجام پس از هجرت حضرت امام(ره) به پاریس، مرحوم محتشمیپور مستقیم از دمشق به پاریس نقل مکان کرد و به عنوان یکی از مطمئنترین عناصری که میتوانست رابط فعالان در عراق و ایران با بیت امام(ره) باشد، در بیت امام(ره) در نوفل لوشاتو فعالیت میکرد. به عبارت دیگر به دلیل اعتماد امام(ره) و بیت ایشان به مرحوم محتشمیپور و صلاحیتی که داشت، حاج احمدآقا او را مسئول پاسخگویی به تماسهای دیگر مبارزان از عراق و ایران با بیت امام(ره) کرده بود.
بعد از بازگشت رهبر انقلاب به کشور، او جزو نخستین نیروهایی بود که به امام(ره) پیوست. دو سال پس از انقلاب اسلامی، به دلیل سوابق آقای محتشمیپور، ایشان به عنوان سفیر فوقالعاده به سوریه اعزام شد و مسئولیت نمایندگی امام در میان مقاومت منطقه را به عهده گرفت. بعد از بازگشت از سوریه به ایران، ابتدا در دفتر حضرت امام(ره) مسئولیتهایی را در ارتباط با مسائل مقاومت در منطقه بهعهده داشت و در دولت دوم مهندس موسوی، به عنوان وزیر کشور فعالیت کرد. در دوره حضور در وزارت کشور، مقاومتهایی در برابر شورای نگهبان آن زمان انجام داد. مقاومت مرحوم محتشمیپور به این دلیل بود که به نظر ایشان، تصمیم شورای نگهبان با قانون و دیدگاه حضرت امام(ره) انطباق نداشت. مضافاً اینکه پشتیبانی حضرت امام(ره) از مرحوم محشتمیپور بیانگر درستی راه او و تنبهی برای دوستان آن موقع شورای نگهبان بود. در سالهای اخیر، مرحوم محتشمیپور به دلایلی خود را در عزلت قرار داد و تا زمانی که در ایران بود، با فاصله گرفتن از برخی امور، در منزل خود حسینیه دارالزهرا(س) را تأسیس کرد و مسئولیت اداره این مجموعه را به عهده وفاداران به راه امام(ره) گذاشت.
بعدها که ضرورت نگهداری و اداره بیت امام(ره) در نجف اشرف به همت جمهوری اسلامی ایران مطرح شد، مسئولیت این امر به مرحوم محتشمیپور سپرده شد.
در پایان، بیان این نکته نیز ضروری است که رهبر معظم انقلاب علاقه ویژهای به ایشان داشتند. تاجایی که در برخی مواقع، که حضرت آقا تصمیم میگرفتند به صورت سرزده از برخی خانوادههای شهدا بازدید کنند و با حضور در خانههایشان از آنان تفقد کنند، در برخی از این بازدیدها آقای محتشمیپور را نیز به عنوان یار صمیمی و جانبازی که صداقت خود را در مسیر راه امام(ره) اثبات کرد، همراه خود داشتند. این امر نشانه علاقه حضرت آقا به ایشان بود. کما اینکه در پیام صادره از سوی ایشان نیز عمق علاقه و توجه ایشان به مرحوم محتشمیپور روشن است.
مدیر مسئول روزنامه اطلاعات
پدر مرحوم حجتالاسلام والمسلمین ســید علی اکبر محتشــمیپور از مبارزان انقلاب اسلامی و همـــــراهـــان حــزب مؤتلفه اســلامی و با چهرههایی چون مرحوم عراقی، همرزم بود. پدر مرحوم محتشمیپور، پیشــهور و تعمیــرکار موتور و دوچرخه بود، اما به دلیل علقهای که به روحانیت و اسلام داشت، فرزند خود را به زندگی در مسیر روحانیت هدایت کرد. حضور مرحوم محتشمیپور در شهر مقدس قم با آغاز نهضت امام خمینی(ره) همزمان بود و به دلیل شیفتگی مرحوم محتشمیپور به حضرت امام(ره)، بعد از تبعید آن حضرت، به عراق رفت و به عنوان یکی از علاقهمندان، مقلدان و شاگردان حضرت امام(ره) در این کشور حضور یافت. آن مرحوم در کنار مرحوم حاج آقا مصطفی، فرزند ارشد حضرت امام(ره) و دیگر یاران ایشان همچون ستارهای درخشید. شیفتگی و اعتقاد راسخ او به راه امام(ره) و علاقهای که به آن حضرت داشت، به گونهای بود که میان دوستان آنجا به عنوان یک چهره شاخص مطرح شد. به همین دلیل مسئولیتهای سنگینی را نیز برعهده میگرفت.
به عنوان مثال در دورانی که فعالیت سیاسی و تبلیغی در عراق ساده نبود، با سفر به شیخنشینهای خلیج فارس همچون کویت، بحرین و امارات اطلاعات و آگاهیهایی را کسب میکرد و با خود به نجف میآورد. مرحوم محتشمیپور در این سفرها مأموریتهایی را برای انتقال برخی امور که مربوط به بیت امام(ره) بود انجام میدادند. سرانجام رژیم شاه مراودات ایشان را کشف کرد که این امر موجب شد دیگر امکان بازگشت به ایران را نداشته باشد. همچنین در جریان تصمیم امام(ره) برای مهاجرت از عراق به کویت، آقای محتشمیپور مأموریت یافت به سوریه رفته و در دیدار با بلندپایگان این کشور مانند مرحوم حافظ اسد یا مرحوم یاسر عرفات در لبنان، زمینهها و امکانات اقامت قابل اعتنا و احترام امام(ره) در این دو کشور را بررسی کند. هنگامی که مسئولان عراقی متوجه مأموریت ایشان در این سفر شدند، در فرودگاه به او اعلام کردند دیگر نمیتواند به عراق بازگردد. سرانجام پس از هجرت حضرت امام(ره) به پاریس، مرحوم محتشمیپور مستقیم از دمشق به پاریس نقل مکان کرد و به عنوان یکی از مطمئنترین عناصری که میتوانست رابط فعالان در عراق و ایران با بیت امام(ره) باشد، در بیت امام(ره) در نوفل لوشاتو فعالیت میکرد. به عبارت دیگر به دلیل اعتماد امام(ره) و بیت ایشان به مرحوم محتشمیپور و صلاحیتی که داشت، حاج احمدآقا او را مسئول پاسخگویی به تماسهای دیگر مبارزان از عراق و ایران با بیت امام(ره) کرده بود.
بعد از بازگشت رهبر انقلاب به کشور، او جزو نخستین نیروهایی بود که به امام(ره) پیوست. دو سال پس از انقلاب اسلامی، به دلیل سوابق آقای محتشمیپور، ایشان به عنوان سفیر فوقالعاده به سوریه اعزام شد و مسئولیت نمایندگی امام در میان مقاومت منطقه را به عهده گرفت. بعد از بازگشت از سوریه به ایران، ابتدا در دفتر حضرت امام(ره) مسئولیتهایی را در ارتباط با مسائل مقاومت در منطقه بهعهده داشت و در دولت دوم مهندس موسوی، به عنوان وزیر کشور فعالیت کرد. در دوره حضور در وزارت کشور، مقاومتهایی در برابر شورای نگهبان آن زمان انجام داد. مقاومت مرحوم محتشمیپور به این دلیل بود که به نظر ایشان، تصمیم شورای نگهبان با قانون و دیدگاه حضرت امام(ره) انطباق نداشت. مضافاً اینکه پشتیبانی حضرت امام(ره) از مرحوم محشتمیپور بیانگر درستی راه او و تنبهی برای دوستان آن موقع شورای نگهبان بود. در سالهای اخیر، مرحوم محتشمیپور به دلایلی خود را در عزلت قرار داد و تا زمانی که در ایران بود، با فاصله گرفتن از برخی امور، در منزل خود حسینیه دارالزهرا(س) را تأسیس کرد و مسئولیت اداره این مجموعه را به عهده وفاداران به راه امام(ره) گذاشت.
بعدها که ضرورت نگهداری و اداره بیت امام(ره) در نجف اشرف به همت جمهوری اسلامی ایران مطرح شد، مسئولیت این امر به مرحوم محتشمیپور سپرده شد.
در پایان، بیان این نکته نیز ضروری است که رهبر معظم انقلاب علاقه ویژهای به ایشان داشتند. تاجایی که در برخی مواقع، که حضرت آقا تصمیم میگرفتند به صورت سرزده از برخی خانوادههای شهدا بازدید کنند و با حضور در خانههایشان از آنان تفقد کنند، در برخی از این بازدیدها آقای محتشمیپور را نیز به عنوان یار صمیمی و جانبازی که صداقت خود را در مسیر راه امام(ره) اثبات کرد، همراه خود داشتند. این امر نشانه علاقه حضرت آقا به ایشان بود. کما اینکه در پیام صادره از سوی ایشان نیز عمق علاقه و توجه ایشان به مرحوم محتشمیپور روشن است.
سلوک مرادخانی
مهدی شفیعی
مدیر عامل موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران
علی مرادخانی بیش از آنکه در قامت یک مدیر به چشم بیاید، در قالب دوست تعریف میشد و همین صمیمیت، باور نبودن او را سخت کرده است. مدیری که با اقبال و استقبال خاص نزد هنرمندان، منشأ مهمترین اتفاقات هنری چند دهه اخیر به شمار میآمد. او این بخت را داشت که چه در مدیریت مرکز موسیقی و چه بعدترها در جایگاه معاون امور هنری هم به پرورش خلاقیتهای هنری بیندیشد و هم رابطه صمیمانهای با بدنه هنرمندان ایران برقرار کند. مدیری شنوا که با حوصله و صبوری، جویای حال و احوال هنرمندان بود و خود را به عیادت و دلجویی و ارجگذاری هنرمندان، مقید میدانست. او را هم از حیث پیشینه شغلی و هم حُسن خلق و توجه به هنرمندان باید در شمار «السابقون» وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دانست و به خاطر سپرد. مدیری که هرگز اصول هنر و اعتبار هنرمندان را در گریزگاههای پیش رو هزینه نکرد و همواره با مسئولیتپذیری، در راه آرامش و آسایش هنرمندان گام برداشت.
درک او از ایران فرهنگی و نقش هنر در ارتقای جایگاه جهانی ایران، از شاخصههای ایشان بود. علاوه بر این حضور مستقیم در رویدادها و آمایش واقعی وضعیت هنر شهرستانها از دیگر جلوههایی است که او را در چشم هنرمندان دور و نزدیک عزیزتر میداشت. ایفای مسئولیت در حوزه موسیقی در دو دهه ابتدای انقلاب با توجه به کثرت نظرات و حساسیتها در این حوزه، کاری دشوار بود که علی مرادخانی با همه حساسیتها و محدودیتها، از پس آن برآمد. یکی دیگر از ویژگیهای او این بود که با تغییرات اجتماعی و فرهنگی صورت گرفته در جامعه - به ویژه جامعه هنری - همراه بود و سعی در تعامل فیمابین هنرمندان و نهادهای اداری و سیاسی کشور داشت. مرادخانی قائل به عنصر گفتوگو برای رفع شبهه و ابهام با کسانی بود که انتقادهایی را به وضع تئاتر و موسیقی داشتند؛ او به واقع مدیری فرهنگی بود که با ابزار گفتوگو و توضیح راهگشایی میکرد و نه شیوههای سلبی وبازدارنده.
تلاش ارزنده او در احیای ارکسترهای موسیقی، تأسیس موزه موسیقی و حمایت در خرید ملک برای موزه تئاتر و پیگیری برای درج روز ملی هنرهای نمایشی در تقویم نشاندهنده باور او به نهادسازی فرهنگی بود؛ مرادخانی نشان داد که هنر نیازمند بنیاد و نهاد برای استمرار تجارب بین نسلی هنرمندان و نقطه وصل آنهاست.
ارتقای هنر دینی و طراحی رویدادهای آبرومند آیینی، منبعث از خاستگاه خانوادگی و آگاهی دینی مرحوم مرادخانی بود که خود از قاریان قرآن و مرثیهسرایان خدوم عاشورا به شمار میآمد. حسن خلق او یکی از بارزترین صفات او در مواجهه با افراد بود و پیوسته با الهام از آیهٔ مبارکهٔ «والف بین قلوبهم» اسباب همدلی و مصاحبت هنرمندان و مدیران فرهنگی را فراهم میکرد و به گشایشگری در امور اداری و احوالات هنرمندان به ویژه هنرمندان پیشکسوت اهتمام میورزید. در این سالها آیین افطار فرهنگی او در موزه موسیقی مؤید این صاحبدلی و دوراندیشی است.
اکنون که او به دیار باقی و به دیدار حضرت حق شتافته است، به تلخی و تأثر، غیابش را به امید استمرار منش نیکویش تاب میآوریم و برایش و برای همه غایبان هنر، آمرزش طلب مینمایم.
مدیر عامل موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران
علی مرادخانی بیش از آنکه در قامت یک مدیر به چشم بیاید، در قالب دوست تعریف میشد و همین صمیمیت، باور نبودن او را سخت کرده است. مدیری که با اقبال و استقبال خاص نزد هنرمندان، منشأ مهمترین اتفاقات هنری چند دهه اخیر به شمار میآمد. او این بخت را داشت که چه در مدیریت مرکز موسیقی و چه بعدترها در جایگاه معاون امور هنری هم به پرورش خلاقیتهای هنری بیندیشد و هم رابطه صمیمانهای با بدنه هنرمندان ایران برقرار کند. مدیری شنوا که با حوصله و صبوری، جویای حال و احوال هنرمندان بود و خود را به عیادت و دلجویی و ارجگذاری هنرمندان، مقید میدانست. او را هم از حیث پیشینه شغلی و هم حُسن خلق و توجه به هنرمندان باید در شمار «السابقون» وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دانست و به خاطر سپرد. مدیری که هرگز اصول هنر و اعتبار هنرمندان را در گریزگاههای پیش رو هزینه نکرد و همواره با مسئولیتپذیری، در راه آرامش و آسایش هنرمندان گام برداشت.
درک او از ایران فرهنگی و نقش هنر در ارتقای جایگاه جهانی ایران، از شاخصههای ایشان بود. علاوه بر این حضور مستقیم در رویدادها و آمایش واقعی وضعیت هنر شهرستانها از دیگر جلوههایی است که او را در چشم هنرمندان دور و نزدیک عزیزتر میداشت. ایفای مسئولیت در حوزه موسیقی در دو دهه ابتدای انقلاب با توجه به کثرت نظرات و حساسیتها در این حوزه، کاری دشوار بود که علی مرادخانی با همه حساسیتها و محدودیتها، از پس آن برآمد. یکی دیگر از ویژگیهای او این بود که با تغییرات اجتماعی و فرهنگی صورت گرفته در جامعه - به ویژه جامعه هنری - همراه بود و سعی در تعامل فیمابین هنرمندان و نهادهای اداری و سیاسی کشور داشت. مرادخانی قائل به عنصر گفتوگو برای رفع شبهه و ابهام با کسانی بود که انتقادهایی را به وضع تئاتر و موسیقی داشتند؛ او به واقع مدیری فرهنگی بود که با ابزار گفتوگو و توضیح راهگشایی میکرد و نه شیوههای سلبی وبازدارنده.
تلاش ارزنده او در احیای ارکسترهای موسیقی، تأسیس موزه موسیقی و حمایت در خرید ملک برای موزه تئاتر و پیگیری برای درج روز ملی هنرهای نمایشی در تقویم نشاندهنده باور او به نهادسازی فرهنگی بود؛ مرادخانی نشان داد که هنر نیازمند بنیاد و نهاد برای استمرار تجارب بین نسلی هنرمندان و نقطه وصل آنهاست.
ارتقای هنر دینی و طراحی رویدادهای آبرومند آیینی، منبعث از خاستگاه خانوادگی و آگاهی دینی مرحوم مرادخانی بود که خود از قاریان قرآن و مرثیهسرایان خدوم عاشورا به شمار میآمد. حسن خلق او یکی از بارزترین صفات او در مواجهه با افراد بود و پیوسته با الهام از آیهٔ مبارکهٔ «والف بین قلوبهم» اسباب همدلی و مصاحبت هنرمندان و مدیران فرهنگی را فراهم میکرد و به گشایشگری در امور اداری و احوالات هنرمندان به ویژه هنرمندان پیشکسوت اهتمام میورزید. در این سالها آیین افطار فرهنگی او در موزه موسیقی مؤید این صاحبدلی و دوراندیشی است.
اکنون که او به دیار باقی و به دیدار حضرت حق شتافته است، به تلخی و تأثر، غیابش را به امید استمرار منش نیکویش تاب میآوریم و برایش و برای همه غایبان هنر، آمرزش طلب مینمایم.
بیان واقعیتها یا سراب آرزوها
محمدرضا تابش
نماینده ادوار مجلس
ایـــــن روزهــــــا شـــاهد وعــدههــای کاندیداهای محترم ریاست جمهوری به مردم هستیم که بعضاً تعجـــبآور و تأملبرانگیز اســــت. اینکه وضعیت تولید، سرمایهگذاری، بازار سرمایه و بورس، اشتغال، مسکن، درآمد سرانه، ضریب جینی، نقدینگی، تورم، پسانداز، بازتوزیع درآمدها... و... خوب نیست واقعیتی است انکارناپذیر و اینکه قرار بود همه این نابسامانیها در طول سالهای گذشته سامان یابد و نیافت و اعتماد بیبدیل مردم را نیز دستخوش تغییراتی کرده، قابل کتمان نیست. به عنوان یک عنصر انقلابی که برای تحقق آمال و آرزوهای مردم و کارآمدی دین و پیشرفت کشور تمام همتش را مصروف داشته تا تاریخ قضاوت مثبتی از این دوران داشته باشد، برخی رخدادها و آمار و سوءمدیریتها غیرقابل قبول و مایه تأسف، بلکه شرمساری و درخور عذرخواهی است. متأسفانه درآمد سرانه ما طی ۴۰سال از۴۸۰۰دلار به ۶۰۰۰دلاررسیده در حالی که طی این مدت درآمد سرانه ترکیه۳، کره جنوبی ۷/۸ و چین ۲۳ برابر شده است.
ما در اتکای بودجه به درآمدهای نفتی و هدر دادن منابع طبیعی طی چند دهه اخیر بیمحابا عمل کردهایم. این درحالی است که بسیاری از کشورهای دارای سوختهای فسیلی به لحاظ اقتصادی و هم زیستمحیطی تا سال ۲۰۵۰ برنامهریزی کردهاند از این سوختها بینیاز شوند. در بیان ناکارآمدی صنعت که یکی از پایههای رشد اقتصادی است، توجه به آمار واردات ۳۰ میلیارد دلاری کالاهای مصرفی و واسطهای درسال۹۷ و ارزش افزوده ۱۸ میلیارد دلاری بخش صنعت در همین سال (دوسوم ارزش واردات!) کافی است. بنابه گزارش سازمان بهرهوری آسیایی طی سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۸ رشد بهرهوری کل عوامل تولید به تولید ناخالص داخلی، ۱- درصد بوده است. بنابه گزارش بانک جهانی به لحاظ ایجاد آلایندگی CO2 که مهمترین تأثیر را در تولید گازهای گلخانهای و تغییرات اقلیمی دارد، رتبه ۸ دنیا را داریم که حاکی از دورافتادن صنعتمان از تکنولوژیهای مدرن است. طبق گزارش سازمان شفافیت بینالمللی بین ۱۸۰ کشور دنیا در رتبه ۱۴۹ قرار گرفتهایم. باکاهش رشد اقتصادی، شاخص نابرابری (ضریب جینی) از سال ۹۵ به بعد وضعیت نامطلوبی داشته و شکاف بین فقیر و غنی افزایش و طبقه متوسط که مرکز ثقل تحولات درکشور است، تضعیف شده و به فقر گراییده است. کمکم آثار این تحولات منفی از عرصه اقتصادی خارج و به عرصههای سیاسی و امنیتی رسوخ پیدا کرده و قدرت و منافع ملی و امنیت کشور را به مخاطره انداخته است. این درحالی است که کشورهای درحال توسعه نظیر چین و ترکیه با تکیه بر اقتصاد دانشبنیان و بهکارگیری فناوریهای پیشرفته برای رشدهای اقتصادی بالا برنامهریزی کردهاند. همه آنچه بیان شد مؤید نابسامانیهایی است که در عرصههای گوناگون و خصوصاً اقتصاد که موضوع موردبحث ما در نگارش این مطلب است وجود دارد که برای رفع آنها باید به فوریت چارهجویی شود. اما سؤال اینجاست که کاندیداهای محترم برچه مبنای علمی و محاسباتی دقیق و با چه اهرمهای عملی میخواهند وعدههای بلند و اساسی و بنابه ضرورت، اقدامات کوتاه مدت مدنظر خویش را عملی سازند و اعتماد مردم را بازسازی کنند؟!! اکنون به شرح مختصر هرآنچه باید در درازمدت وکوتاه مدت انجام شود، میپردازیم:
الف- برای دستیابی به اقتصادی پویا ضرورت دارد در درازمدت اقدامات ذیل انجام پذیرد: 1- برنامه اقتصادی عملیاتی و قابل اجرا و کمی و تضمین شده، تدوین و ارائه گردد. 2-در صورت لزوم سیاستهای کلان اقتصادی مورد بازنگری قرارگیرد و بر آن اساس راهبردها، تدوین شود.
3- لیست قوانینی که احیاناً باید تدوین یا اصلاح شود تا بر آن مبنا هم ساختارهای مدرن اقتصادی شکل گیرد و هم قوانین از سه مشخصه جامع، مانع وکامل بودن برخوردار باشند، تهیه شود. (خوشبختانه بیانات اخیر رهبری معظم در بها دادن به لایحه و پرهیز از ارائه طرحهایی که بن مایه علمی وعملی کمتری دارند، فرصت خوبی برای اعمال اصلاحات اقتصادی، سیاستی، راهبردی و ساختاری از طریق تقدیم لوایح است).
4- برنامهریزی برای تعاملات گسترده بینالمللی و عادیسازی روابط با کشورهای منطقه و سازمانها و نهادهای بینالمللی تأثیرگذار در اقتصاد کشور و ارائه آن همراه بابرنامه اقتصادی جهت تضمین اجرا.
5- ارائه راهکارهایی مبنی بر بهرهگیری از توان و تجربه بخش خصوصی ومشارکت مردم در اعتلای اقتصاد کشور.
6 - چون اجرای این برنامه مستلزم جراحیهای شدید و احیاناً سنگاندازی رانتخواران و... است، بنابراین رئیس جمهور باید پیه یک دوره ماندن را برتن بمالد اما با اعمال اصلاحات اقتصادی اثربخش، باقیات صالحاتی برای خویش فراهم آورد. اینها ضروریاتی بود که اعمال اصلاحات اقتصادی، منوط به اجرا و فراهم کردن تمهیداتی است که مهمترین آن ذکر شد و برای آن باید قبل از تصدی مسئولیت ریاست جمهوری برنامهریزی و نقشه راه مشخص شود.
ب- برنامهریزی کوتاه مدت
مواجهه کشور باتورم حدود ۵۰ درصد و رشد اقتصادی صفر و مراجعه به تجربیات پیشین، انتظار تحولات بزرگ باتوجه به سوابق امر (بهطور مثال: در سمتگیری رشد اقتصادی طی برنامههای توسعه ۶، ۵، ۴، ۳۳ درصد آن را از محل ارتقای بهرهوری پیشبینی کرده بودیم که تنها ۷ درصد محقق شد) را خیالپردازانه میسازد. اما تحقق رشد اقتصادی تا ۵ درصد و تورم تا ۲۰ درصد نیز تنها درصورتی محتمل است که مجموعه اقدامات پیش گفته، بهطور جد و همراه با برنامهریزی دقیق به مرحله اجرا درآید. پس ضرورت توجه به ظرفیتها، واقعیتها والبته برنامهریزیهای مطلوب میتواند ما را از این وضعیت نجات دهد و سرعت آن بستگی به کیفیت حکمرانی مطلوب دارد. بررسی علمی و تجربه عملی برخی کشورها که همسنخ با ما هستند حاکی از این است که رشد اقتصادی بالا و افزایش بهرهوری عوامل تولید هم موجب رفاه و افزایش درآمدها خواهد شد. هم سهم دولت از درآمدهای مالیاتی وبه تبع آن ارائه خدمات مطلوبتر در عرصههای آموزشی، رفاهی و سلامت به ملت را افزایش خواهد داد. هم صندوقهای بیمه و بازنشستگی را از ورشکستگی نجات میدهد و هم سود زیادتری را عاید فعالان اقتصادی خواهد نمود. بنابراین اهتمام جدی و مؤثر رئیس جمهوری آینده به برنامهریزی و اجرای مجموعه اقدامات پیش گفته در باب اصلاحات اقتصادی در درازمدت و ارتقای توان تولید ملی با سمتگیری نقشآفرینی در زنجیره ارزش جهانی و پیامد آن، تحقق رشد اقتصادی مطلوب میتواند کشور را از بنبست فعلی خارج کند و اعتماد مردم به حاکمیت را بازسازی نماید. بنابراین: کلید رمز رئیس جمهوری آینده در انجام اقدامات کوتاه مدت تأثیرگذار اقتصادی از این قرار است:
- در وهله اول اهتمام به افزایش تولید است، زیرا رفاه پایدار با افزایش تولید حاصل میشود. در این میان باید توجه داشت اگر ارزی در پی توافق برجام حاصل شود نباید صرف واردات کالا و رفاه زودگذر و مقطعی شود. زیرا واردات، تولید داخلی را تضعیف میکند و منجر به کاهش دستمزدها و بیکاری میگردد.
- در مرتبه بعد حذف تدریجی مداخلات قیمتی است که تولیدکننده واقعی را فراری میدهد و رانت ایجاد میکند.
- کار ضروری دیگر توزیع یارانه پنهان ۴۰ میلیارد دلاری قیمتی است. باید یکچهارم آن را برای تأمین کسری بودجه اختصاص دهد تا تورم کاهش یابد و دولت بتواند تعهدات خویش در قبال مردم را عملی سازد. با 30 میلیارد دلار باقیمانده به هر شهروند روزانه یک دلار اعطا نماید تا در مواجهه باتکانههای سهمگین اقتصادی یارای مقاومت داشته باشند. در مرتبه چهارم باید گردش مالی همه ذینفعان اقتصادی را شفاف کند تا جلوی ایجاد رانت و فرار مالیاتی و پولشویی و... گرفته شود. امیدوارم هرکس رأی اعتماد ملت شریف ایران برای تصدی منصب ریاست جمهوری را از آن خود کرد، بینش اقتصادی صحیح، تیم اقتصاددان عالم، مجرب و کارآمد، خردگرایی و شجاعت در تصمیمگیری داشته باشد و بتواند اقتصاد ایران را از باتلاقی که درآن گرفتار آمده، نجات دهد.
نماینده ادوار مجلس
ایـــــن روزهــــــا شـــاهد وعــدههــای کاندیداهای محترم ریاست جمهوری به مردم هستیم که بعضاً تعجـــبآور و تأملبرانگیز اســــت. اینکه وضعیت تولید، سرمایهگذاری، بازار سرمایه و بورس، اشتغال، مسکن، درآمد سرانه، ضریب جینی، نقدینگی، تورم، پسانداز، بازتوزیع درآمدها... و... خوب نیست واقعیتی است انکارناپذیر و اینکه قرار بود همه این نابسامانیها در طول سالهای گذشته سامان یابد و نیافت و اعتماد بیبدیل مردم را نیز دستخوش تغییراتی کرده، قابل کتمان نیست. به عنوان یک عنصر انقلابی که برای تحقق آمال و آرزوهای مردم و کارآمدی دین و پیشرفت کشور تمام همتش را مصروف داشته تا تاریخ قضاوت مثبتی از این دوران داشته باشد، برخی رخدادها و آمار و سوءمدیریتها غیرقابل قبول و مایه تأسف، بلکه شرمساری و درخور عذرخواهی است. متأسفانه درآمد سرانه ما طی ۴۰سال از۴۸۰۰دلار به ۶۰۰۰دلاررسیده در حالی که طی این مدت درآمد سرانه ترکیه۳، کره جنوبی ۷/۸ و چین ۲۳ برابر شده است.
ما در اتکای بودجه به درآمدهای نفتی و هدر دادن منابع طبیعی طی چند دهه اخیر بیمحابا عمل کردهایم. این درحالی است که بسیاری از کشورهای دارای سوختهای فسیلی به لحاظ اقتصادی و هم زیستمحیطی تا سال ۲۰۵۰ برنامهریزی کردهاند از این سوختها بینیاز شوند. در بیان ناکارآمدی صنعت که یکی از پایههای رشد اقتصادی است، توجه به آمار واردات ۳۰ میلیارد دلاری کالاهای مصرفی و واسطهای درسال۹۷ و ارزش افزوده ۱۸ میلیارد دلاری بخش صنعت در همین سال (دوسوم ارزش واردات!) کافی است. بنابه گزارش سازمان بهرهوری آسیایی طی سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۸ رشد بهرهوری کل عوامل تولید به تولید ناخالص داخلی، ۱- درصد بوده است. بنابه گزارش بانک جهانی به لحاظ ایجاد آلایندگی CO2 که مهمترین تأثیر را در تولید گازهای گلخانهای و تغییرات اقلیمی دارد، رتبه ۸ دنیا را داریم که حاکی از دورافتادن صنعتمان از تکنولوژیهای مدرن است. طبق گزارش سازمان شفافیت بینالمللی بین ۱۸۰ کشور دنیا در رتبه ۱۴۹ قرار گرفتهایم. باکاهش رشد اقتصادی، شاخص نابرابری (ضریب جینی) از سال ۹۵ به بعد وضعیت نامطلوبی داشته و شکاف بین فقیر و غنی افزایش و طبقه متوسط که مرکز ثقل تحولات درکشور است، تضعیف شده و به فقر گراییده است. کمکم آثار این تحولات منفی از عرصه اقتصادی خارج و به عرصههای سیاسی و امنیتی رسوخ پیدا کرده و قدرت و منافع ملی و امنیت کشور را به مخاطره انداخته است. این درحالی است که کشورهای درحال توسعه نظیر چین و ترکیه با تکیه بر اقتصاد دانشبنیان و بهکارگیری فناوریهای پیشرفته برای رشدهای اقتصادی بالا برنامهریزی کردهاند. همه آنچه بیان شد مؤید نابسامانیهایی است که در عرصههای گوناگون و خصوصاً اقتصاد که موضوع موردبحث ما در نگارش این مطلب است وجود دارد که برای رفع آنها باید به فوریت چارهجویی شود. اما سؤال اینجاست که کاندیداهای محترم برچه مبنای علمی و محاسباتی دقیق و با چه اهرمهای عملی میخواهند وعدههای بلند و اساسی و بنابه ضرورت، اقدامات کوتاه مدت مدنظر خویش را عملی سازند و اعتماد مردم را بازسازی کنند؟!! اکنون به شرح مختصر هرآنچه باید در درازمدت وکوتاه مدت انجام شود، میپردازیم:
الف- برای دستیابی به اقتصادی پویا ضرورت دارد در درازمدت اقدامات ذیل انجام پذیرد: 1- برنامه اقتصادی عملیاتی و قابل اجرا و کمی و تضمین شده، تدوین و ارائه گردد. 2-در صورت لزوم سیاستهای کلان اقتصادی مورد بازنگری قرارگیرد و بر آن اساس راهبردها، تدوین شود.
3- لیست قوانینی که احیاناً باید تدوین یا اصلاح شود تا بر آن مبنا هم ساختارهای مدرن اقتصادی شکل گیرد و هم قوانین از سه مشخصه جامع، مانع وکامل بودن برخوردار باشند، تهیه شود. (خوشبختانه بیانات اخیر رهبری معظم در بها دادن به لایحه و پرهیز از ارائه طرحهایی که بن مایه علمی وعملی کمتری دارند، فرصت خوبی برای اعمال اصلاحات اقتصادی، سیاستی، راهبردی و ساختاری از طریق تقدیم لوایح است).
4- برنامهریزی برای تعاملات گسترده بینالمللی و عادیسازی روابط با کشورهای منطقه و سازمانها و نهادهای بینالمللی تأثیرگذار در اقتصاد کشور و ارائه آن همراه بابرنامه اقتصادی جهت تضمین اجرا.
5- ارائه راهکارهایی مبنی بر بهرهگیری از توان و تجربه بخش خصوصی ومشارکت مردم در اعتلای اقتصاد کشور.
6 - چون اجرای این برنامه مستلزم جراحیهای شدید و احیاناً سنگاندازی رانتخواران و... است، بنابراین رئیس جمهور باید پیه یک دوره ماندن را برتن بمالد اما با اعمال اصلاحات اقتصادی اثربخش، باقیات صالحاتی برای خویش فراهم آورد. اینها ضروریاتی بود که اعمال اصلاحات اقتصادی، منوط به اجرا و فراهم کردن تمهیداتی است که مهمترین آن ذکر شد و برای آن باید قبل از تصدی مسئولیت ریاست جمهوری برنامهریزی و نقشه راه مشخص شود.
ب- برنامهریزی کوتاه مدت
مواجهه کشور باتورم حدود ۵۰ درصد و رشد اقتصادی صفر و مراجعه به تجربیات پیشین، انتظار تحولات بزرگ باتوجه به سوابق امر (بهطور مثال: در سمتگیری رشد اقتصادی طی برنامههای توسعه ۶، ۵، ۴، ۳۳ درصد آن را از محل ارتقای بهرهوری پیشبینی کرده بودیم که تنها ۷ درصد محقق شد) را خیالپردازانه میسازد. اما تحقق رشد اقتصادی تا ۵ درصد و تورم تا ۲۰ درصد نیز تنها درصورتی محتمل است که مجموعه اقدامات پیش گفته، بهطور جد و همراه با برنامهریزی دقیق به مرحله اجرا درآید. پس ضرورت توجه به ظرفیتها، واقعیتها والبته برنامهریزیهای مطلوب میتواند ما را از این وضعیت نجات دهد و سرعت آن بستگی به کیفیت حکمرانی مطلوب دارد. بررسی علمی و تجربه عملی برخی کشورها که همسنخ با ما هستند حاکی از این است که رشد اقتصادی بالا و افزایش بهرهوری عوامل تولید هم موجب رفاه و افزایش درآمدها خواهد شد. هم سهم دولت از درآمدهای مالیاتی وبه تبع آن ارائه خدمات مطلوبتر در عرصههای آموزشی، رفاهی و سلامت به ملت را افزایش خواهد داد. هم صندوقهای بیمه و بازنشستگی را از ورشکستگی نجات میدهد و هم سود زیادتری را عاید فعالان اقتصادی خواهد نمود. بنابراین اهتمام جدی و مؤثر رئیس جمهوری آینده به برنامهریزی و اجرای مجموعه اقدامات پیش گفته در باب اصلاحات اقتصادی در درازمدت و ارتقای توان تولید ملی با سمتگیری نقشآفرینی در زنجیره ارزش جهانی و پیامد آن، تحقق رشد اقتصادی مطلوب میتواند کشور را از بنبست فعلی خارج کند و اعتماد مردم به حاکمیت را بازسازی نماید. بنابراین: کلید رمز رئیس جمهوری آینده در انجام اقدامات کوتاه مدت تأثیرگذار اقتصادی از این قرار است:
- در وهله اول اهتمام به افزایش تولید است، زیرا رفاه پایدار با افزایش تولید حاصل میشود. در این میان باید توجه داشت اگر ارزی در پی توافق برجام حاصل شود نباید صرف واردات کالا و رفاه زودگذر و مقطعی شود. زیرا واردات، تولید داخلی را تضعیف میکند و منجر به کاهش دستمزدها و بیکاری میگردد.
- در مرتبه بعد حذف تدریجی مداخلات قیمتی است که تولیدکننده واقعی را فراری میدهد و رانت ایجاد میکند.
- کار ضروری دیگر توزیع یارانه پنهان ۴۰ میلیارد دلاری قیمتی است. باید یکچهارم آن را برای تأمین کسری بودجه اختصاص دهد تا تورم کاهش یابد و دولت بتواند تعهدات خویش در قبال مردم را عملی سازد. با 30 میلیارد دلار باقیمانده به هر شهروند روزانه یک دلار اعطا نماید تا در مواجهه باتکانههای سهمگین اقتصادی یارای مقاومت داشته باشند. در مرتبه چهارم باید گردش مالی همه ذینفعان اقتصادی را شفاف کند تا جلوی ایجاد رانت و فرار مالیاتی و پولشویی و... گرفته شود. امیدوارم هرکس رأی اعتماد ملت شریف ایران برای تصدی منصب ریاست جمهوری را از آن خود کرد، بینش اقتصادی صحیح، تیم اقتصاددان عالم، مجرب و کارآمد، خردگرایی و شجاعت در تصمیمگیری داشته باشد و بتواند اقتصاد ایران را از باتلاقی که درآن گرفتار آمده، نجات دهد.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را میشنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
افزایش نرخ اینترنت/ کریم جوانمردی: از وزیر محترم ارتباطات تقاضامندم که افزایش نرخ اینترنت را پیگیری کنند. چون نرخ اینترنت افزایش چشمگیری یافته است.
کارت ملی/ شعیب خامسی: حدود دو سال قبل برای تعویض کارت ملی هوشمند اقدام کردم که برای همسر و فرزندم آماده و ارسال شد اما برای اینجانب هنوز صادر نشده است.علت را که جویا شدم اعلام کردند بهدلیل مشکلات فنی فعلاً صادر نمیشود. از مسئولان محترم درخواست پیگیری دارم.
نصب علایم راهنمایی و رانندگی در جاده شمشک/ آقای روبرت: جاده تهران- شمشک خطکشی و علایم کافی راهنمایی و رانندگی ندارد. با توجه به باریک بودن جاده و تردد زیاد خودرو در یک طرف آن نیاز هست که علایم کافی راهنمایی و رانندگی مخصوصاً در شب و خطکشی جاده صورت پذیرد.
افزایش نیافتن وام بازنشستگان تأمین اجتماعی/یک شهروند: علت افزایش نیافتن وام ضروری بازنشستگان تأمین اجتماعی چیست؟ چرا این وام افزایش نمییابد؟
امتناع برخی از داروخانهها از دفترچه سلامت/ آقای خامس تیموری: اخیراً برخی از داروخانهها از دریافت دفترچههای سلامت امتناع میورزند و بهصورت آزاد حساب میکنند و میگویند ما با این دفترچهها قرارداد نداریم. جا دارد که مسئولان محترم وزارت بهداشت نظارت بیشتری در این خصوص داشته باشند.
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
افزایش نرخ اینترنت/ کریم جوانمردی: از وزیر محترم ارتباطات تقاضامندم که افزایش نرخ اینترنت را پیگیری کنند. چون نرخ اینترنت افزایش چشمگیری یافته است.
کارت ملی/ شعیب خامسی: حدود دو سال قبل برای تعویض کارت ملی هوشمند اقدام کردم که برای همسر و فرزندم آماده و ارسال شد اما برای اینجانب هنوز صادر نشده است.علت را که جویا شدم اعلام کردند بهدلیل مشکلات فنی فعلاً صادر نمیشود. از مسئولان محترم درخواست پیگیری دارم.
نصب علایم راهنمایی و رانندگی در جاده شمشک/ آقای روبرت: جاده تهران- شمشک خطکشی و علایم کافی راهنمایی و رانندگی ندارد. با توجه به باریک بودن جاده و تردد زیاد خودرو در یک طرف آن نیاز هست که علایم کافی راهنمایی و رانندگی مخصوصاً در شب و خطکشی جاده صورت پذیرد.
افزایش نیافتن وام بازنشستگان تأمین اجتماعی/یک شهروند: علت افزایش نیافتن وام ضروری بازنشستگان تأمین اجتماعی چیست؟ چرا این وام افزایش نمییابد؟
امتناع برخی از داروخانهها از دفترچه سلامت/ آقای خامس تیموری: اخیراً برخی از داروخانهها از دریافت دفترچههای سلامت امتناع میورزند و بهصورت آزاد حساب میکنند و میگویند ما با این دفترچهها قرارداد نداریم. جا دارد که مسئولان محترم وزارت بهداشت نظارت بیشتری در این خصوص داشته باشند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب در پی درگذشت حجتالاسلام محتشمیپور
-
ما ایران هستیم و همه تیمها از ما میترسند
-
نامزدان نگفتند تحریم و کرونا چه کرد
-
سیاستگذار موسیقی
-
وداع با روحانی مجاهد
-
نسخه کرونایی 100 رهبر سیاسی جهان برای سران گروه هفت
-
نامزدان 1400 چه گفتند؟
-
مرگ مغز متفکر برنامه موشکی اسرائیل
-
روند شفافسازی از سوی ایران پیشرفتی نداشته است
-
یک دقیقه و 50 ثانیه
-
فرصتهای شغلی و درآمد با خام فروشی معادن میسوزد
-
انتقال خشونت از کف خیابان به داخل خانه!
-
معتمد امام (ره)
-
سلوک مرادخانی
-
بیان واقعیتها یا سراب آرزوها
-
سلام ایران
اخبارایران آنلاین